مامانا😢 پسرم به خونه مامانم عادت كرده حتي تو شكمم بود اونجا ميرفتم خيلي تكون ميخورد اما خونه خودم بايد يچي ميخوردم يا انقدر صلوات ميدادم تا تكون بخوره😂 الان دو شبه اومدم خونه خودم خواب نداره پدرمونو در اورده فقط گريه و نق ميزنه داروهاي دلپيچه شو ميدم هرچي بگين دكترم بردم نشد كه نشد شير سينم تموم شده امشب برا شربت هركار كردم نيومد انقدر كه از صبحه داره ميخوره حالم بدههعععع😭😭 انگار مغزم ميخواد بياد تو دهنم

بچه اول منم اینجور بود خونه مادرشوهرم میرفتم آروم بود می‌خوابید بازی می‌کرد میخندید میومدیم خونه انگار سیخ توش فرو میکردن انقد گریه میکرد که نگو
این دومی برعکسه😂 میریم خونه مامانم و مادرشوهرم انگار سیخ میزنن بهش میاد خونه میخنده

عادت می‌کنه کمکم

اینم بچه های دوره زمونه😂

پسر منم جایی میریم انقد شیر میدم بهش مغزم سوراخ میشه خونه بیشتر میخوابه