۱۰ پاسخ

مردا اگر تیکه های مارو میگرفتن و واسشون مهم بود ک وضعمون این نبود

شاید بلد نیست چجوری عشقشو به بچه ش نشون بده اون مدلی حرف میزنه باهاش، شاید اصلا منظورش این نبود که مثلا فقط برا اون یه نفر دلتنگ شده، شاید دلش براش غنچ رفته یه لحظه ، باهاش حرف بزن خیلی وقتا اینجور حرفا منظوری پشتش نیست و فقط از ناشیگری مرداست

من آرزومه شوهرم به بچه هام اینجوری بگه یه جوری رفتار میکنه که انگار ازشون بیزاره همش دعواشون میکنه
یبار ندیدم حوصلشون داشته باشه

حرفتو به مردان واضح باید بگی اینا گیجن تیکه نمیفهمن

همه مردا مثل هم خواهر

منم همه دردم بی توجهیه‌ شوهرمه

کجا رفت

الهی بگردم شاید از دستت ناراحت بوده مه بهت محل نزاشته مگه میشه اینقدر بی احساس

نامرد این چه کاری بود 🫥
بهش مستقیم بگو خیلی ناراحت شدم اومدی خونه منو آدم حساب نکردی رفتی

بابا مردارو حرفا میجویی میزاری دهنشون نمیفهمن تو بهش تیکه انداختی بعدم مردا واسه کسی که بخوان خوب بلدن توجه داشته باشن ومحبت کنن تلاش بیخود نکن من چندسال تلاش کردم به هر روشی که میتونستم سعی کردم حالیش کنم دیدم فایده نداره ولش کردم

سوال های مرتبط

مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
خانما میخوام درد و دل کنم من و شوهرم 7 ماه صحبت کردیم زیر نظر خانواده ها و ازدواج کردیم از اول ازدواجمون شوهرم قصد داشت منو تغییر بده و به قول خودش شبیه خودش کنه و از این طریق افسار زندگیش رو دستش بگیره من وابسته خانواده ام هستم مخصوصا مادرم اون هم میدونست و با خانواده ام در افتاد و یکی یکی پاشون رو از خونه ام برید تا به قول خودش من مستقل بشم تو این گیر و دار من باردار شدم در حالی که با کل خونواده ام قهر بود تو دوران بارداری خیلی اذیتم کرد و من از ماه هشت بارداری افسردگی گرفتم تا سه ماه پس از زایمان حالم بد بود ولی تو اون روزا تنها دل خوشیم و دلیل زندگیم پسرم بود الان هم جونم به جونش بسته است نمی تونم یه لحظه دوریش رو تحمل کنم پسرم هر چی بخواد بخره به من میگه چون باباش براش نمیخره حتی لباساش رو مامانم اینا می‌خرن دکترش رو خودم میبرم خلاصه که باباش هیچ احساس مسئولیت نداره ولی پسرم باباش رو بیشتر از من دوست داره به من میگه من تو رو دوست ندارم بابام رو دوست دارم خیلی دلم گرفته