ساعت ۱۰شب رسیدیم اونجا بازم حالش خوب بود ولی کم کم دیگه بهونه هاش شروع شد یکمی میلنگید ولی همچنان راه میرفت هی میگفت پا پا،ینی پام درد میکنه
دیگه نمیذاشت عوضش کنم درد داشت ولی من با محبت بوسش میکردم بغلش میکردم باهاش حرف میزدم و کارمم میکردم دلم براش میسوختا ولی کارمم میکردم
خلاصه هرجوری بود خوابوندمش قطره هم دادم خودمم خوابیدم هی پامیشدیم تبشو چک میکردیم
خلااااصش کنم تا فردا بعد از ظهرش من استا رو ادامه دادم دیگه تبش افتاد پا دردشم تموم شد خداروشکر ولی اشتها اصلااا نداشت که اذیتش نکردیم هرچی میلش میکشید میدادم بخوره+شیر
پروسه ش حدودا ۲روزه تموم شد اصلا نترسید انقد بهش فکر نکنید منم یه کوچولو استرس داشتم ولی همش میگفتم تموم میشه میگذره
و اینکه حتما به یه نفر بگید بیاد پیشتون خیلی مهمه
اگه تو فامیلم بچه دارید بگید بیاد چند ساعت پیشتون باشه که سرش گرم شه یا شما برید، راحت بگیرید راحت میگذره ان شاالله سبک باشه واسه کوچولوهاتون
ممنون ک توضیح دادید. مفید بود. 😍
فردا واکسن دخترمه ودقیقا به این تایپکت احتیاج داشتم ممنونم بابت دلگرمیتون ❤️
برای دختر منم دعا کنید به راحتی بگذره واسش
منم چند روز دیگه دخترمو میبرم برا واکسن خیلی استرس دارم و اینکه شهر غریب تنهام ی نفرم نیست پیشمون باشه😭
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.