دوماهه دارم سعی میکنم پستونک دخترمو کم کنم و دراخرم بگیرمش . و تو این تمام نتیجه تمام این زحمتام شده وابستگی بیش از پیش دخترکم به پستونکش ! 😑🤦🏻‍♀️
اگه قبلا ۵ دیقه تو خواب اجازه میداد از دهنش بیفته یا در طول روز نخوره الان کاااااملا برعکس شده و یک ثانیه ازش جدا نمیشه🥲
واقعا هر روشی که فکر کنید برای سرگرم کردنش امتحان کردم ولی فایده نداشته!
دکترش بهم گفت من دخترمو وقتی کوچیک بود میخواستیم پستونکشو ازش بگیریم هی درگوشش خوندیم تو بزرگ شدی خانم شدی فلان بهمان... تا بلاخره یه روزی رفت پستونکشو انداخت سطل اشغال و دیگه سراغشو نگرفت!
منم از روزی که دکترش این حرفو زده (یک ماه پیش ) تا الان این حرفو بهش میزنم و اما نتیجه ؛ حریص تر شده نسبت به پستونکش و فکر میکنه میخویم ازش بگیریمش 🤣🥴🥲
الان واقعا نمیدونم چیکار کنم
از عید به اینور دیگه پستونک جدید نخریدم و خب این پستونکا (۲تا ) ۶-۷ ماهه دارن استفاده میشن و بو گرفتن .
نمیدونم بخرم براش؟ یا صبر کنم شاید ولش کرد؟
نمیخوام یهویی ازش بگیرم یا سرشو قیچی کنم و این داستانا چون خیلی پستونکشو دوست داره شب تا صبح تو دهنشه اصلا نیمذاره بیفته🤦🏻‍♀️🥲

تصویر
۱۹ پاسخ

سارا بیرون هم میرین میخوره؟؟

منکه این چند روزه پستونکو ازش گرفتم زیادم اذیت نکرد میگن برا فکشون خوب نیس و دندوناشونو کج میکنه

عزیز دختر من یکسال و پنج ماهگی از پستونک گرفته شد
وابستگیش بهش خیلی زیاد بود
و اونموقع ۱۵تا دندون داشت حقیقتش اینقدر ک اینو می‌جویید و سوراخ میکرد بی اندازه
ی شب رفتیم خونه مادرم ک سه روز بمونم
پستونکشو نبردم
همون سه شب براش گریه کرد
و دیگه تمام
الآنم شیر خشکشو همون کارو کردم

نشونش نده. جلو چشمش نباشه

منم همین روش دکتر و براازشیرگرفتن امتحان کردم بدتر وابسته ترشده ،میترسه ازدستش بده تند تند میخوره و تقاضاش بیشترشده
فعلا شل کردم ،هرچی زوم کنی بدتره
هی گفتم خانوم شدی،دندون داری بایدغذابخوری و...جواب بالعکس داد

خب این همه تلاش کردی ی مدت اصلا واکنش نشون نده
ی جوری وانمود کن انگار پستونکی تو خونت نمیبینی شاید خودش بیخیالش شد

پسر من موقعه خواب میخوره فقط یه شب میخوره یه شب خیلی خسته باشه با ماشین یا موتور خوابش میبره همینجور اما اماااا اگه بخواد و ندم قابلیت اینو داره تا صب گریه کنه 😶

وای من دخترم دکتر براون مبخورد رفتم داروخانه گفتم یه پستونک به درد نخور بدین که با سری مال خودش خیلی تفاوت داشته باشه که نخوره اونم یدونه داد عین در قابلمه سرشم مثل انگشت وسطیه دست ادم میمونه دقیقا
حالا عین چیییییییییی چسبیده به این😑 ول کنم نیست
قبلی خودشو نمیخوره

وای عالی گفتی دختر منم خیلی وابستس نمیدونم چیکار کنم دکترش گفت سرشو قیچی کن یکی دوروز کمش کردم و کمتر دادم بهش انقدررررر گریه کرد الانم بیشتر میخوره از قبل
انگار حرفای منو زدی
اخرش چیکار باید کرد؟؟؟

من تو یک روز گرفتم تو ۱۹ماهگی
خب الان خیلی بزرگتر شده چندماه پیش باید اقدام میکردی

معلومه دیگه نه از عاشقان پستونکه🤕😂

تصویر

پسرمنم موقع خواب استفاده میکرد یهویی وابستگی پیداکرد مثل خمارا دنبالش میگشت
دوروز موقع خواب ندادم همکاری کرد منم دیگه جلوچشمش نذاشتمش
ولی از روز سوم بهانه میگرفت ازخواب میپرید گریه میکرد
روز پنجم خودمم باهاش گریه میکردم یه هفته خواب نداشتیم نه شب نه روز
بالاخره ازسرش افتادهنوزم وسطای خواب ظهرش بیدار میشه بهانه میگیره بغلش میکنم سرشو میزارم روی دستم میزنم روی شونه اش یامیخوابه یانه ولی کم کم آروم میشه
۱۳ روزه از پستونک گرفتمش🥹

پسر من به شدت به پستونک وابسته بود.همیشه یکی توی دهنش بود و دوتا تو دستاش.اصلا بیخیالش نمیشد.واسم ی کابوس شده بود ک چجوری ازش بگیرم🫣
یک روز بهش گفتم تو دیگه بزرگ شدی مامان.به به رو باید بدیم به نی نی کوچولوها بخورن،در کمال ناباوری و در شوک کامل من دیگه گذاشت کنار ونخورد.فقط هی راه می‌رفت میگفت دادم به نی نی کوچولو🥲حتی یکبار هم بخاطرش گریه نکرد

من ۲۰ماهگی با داروی تلخ از داروخونه گرفتم
میذاشت دهنش. تلخ بود در می‌آورد.‌من و باباش میگفتیم آه دیگ تلخ و بدمزه شده نباید بخوری.
دو سه شب اول خیلی بیتابی کرد منم باهاش گریه کردم
اما هم خودش راحت شد هم ما
تو خواب خیلی وابسته بود
بیداری نه
دوهفته سخت گذشت. رو پا میخوابوندمش.

فقط یهویی میشه گرف عزیزم

چقد شرایطه منو گفتی آخ نگووو نگووو ک چقد پرنسای منم عاشق پیتونکشه شب ک از دهنش بیوفته خواب آلود پامیشه هراسون میزاره تو دهنش دوباره میخوابه

وقتی کوچیکه باید ازش میگرفتی دیگه الان متوجه میشه خیلی سخته بنظرم وقتی یهویی جوابه

عین لیلی تا خاسیم ترکش بدیم بیشتر از قبل وابسته شد من دیگه ولش کردم میگم هروقت خودش خسته شد میندازه.دور

پستونک رو بعید میدونم بشه به مرور گرفت، دختر من سنش هرچی بالاتر می‌رفت وابسته تر میشد، دیدم اوضاع داره سخت میشه سریع گرفتمش، سرشو چیدم و هروقت بهونه میگرفت همونو بهش میدادم و توی ۳ روز کاااملا فراموش کرد

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
دیروز دیگه بیش ازحد سرپا بودم و کار کردم الان حساااابی گردنم کمرم پاهام درد میکنه 🤦🏻‍♀️
مسکن خوردم ولی بازم درد میکنه🙄
بعد الان بعد از انجام کاری که میخواستم و اون همه فشار بخودم اوردم تازه فروپاشی روانی کردم و خودخوری میکنم که چرا فلان نشد بهمان نشد😑😖🤦🏻‍♀️
که یه بخش خیییلی بزرگ این فروپاشی روانی بخاطر خواب این بچه ست😑
شبا ۱۲-۱ شب میخوابه تا ۱۰-۱۱ صبح امروزم که ۱۱.۳۰ بیدار شده! بعد عصر ۵-۶ یک ساعت میخوابه!
قشنگ ریتم خوابو بیدارو استراحت غذامون بهم ریخته و من اصلاااا استراحت ندارم
چجوری خوابشو دوباره تنظیم کنم؟ 🤔
دارم به این فکر میکنم از این قطره های خواب بهش بدم یا شیر اخرشبشو حذف کنم
(قبلا ده روزی شیرشو قطع کرده بودم بخاطر اینکه گرسنه میشد نمیتونست خوب بخوابه ۶-۷ صبح بیدار میشد بعد ۱۲ میخوابید خیلی خوب بود شبام زود میخوابید )
الان موندم چیکار کنم خیلی هم بدم میاد صبح دیر بیدارشم شب دیر بخوابم. شبا خودم دو سه میخوابم و اینجوری خواب مفیدی اصلا ندارم و همش خستگی به تنم میمونه
الان نزدیک ۵۰ روزه که خواب بچه اینجوری شده و نمیدونم چرا 🤦🏻‍♀️
تجربه ای دارید؟ دارم دیوونه میشم
مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
گرفتن پستونک
من از عید به رایان طول روز اصلا پستونک نمی‌دادم فقط خوابیدنی و تو ماشین تو جاده که غر نزنه 👶
و خوابیدنی هم که میخورد کلا تو دهنش نبود فقط استارت خوابش بود ک میخواست بخواب بره میخورد بعد پرت میکرد بیرون نصف شب دو سه بار بر می‌داشت بازم یکم میک میزد مینداخت بیرون صبح بیدار شدنی می‌آورد می‌ذاشت رو کابینت می‌گفت تلخ تلخ 🤭😐🥴
گفتم پاییز ترکش میدم چون مسافرت رفتنی تو جاده ب درد میخوره ، تابستون اینور اونور رفتنی 😉
ولی الان تو ی حرکت ک پستونک خواست گفت تو تو ( منظور پستونکشه)
گفتم تو تو رو پیشی برد
گفت عه پیسی
گفتم آره پیشی گفت رایان بزرگ شده تو تو برای نی نی هاست
گفت عه ،تو تو. نی نی
بعد گرفت هاپوشو بغل کرد خوابید 😄🥲🥲
الهی بچم اولین شکست عشقیشو خورد
حالا اگه تا صبح بخوابه ادامه میدم تا ترک کنه 😢😢
ولی من خودم عاشق پستونک خوردن بچه هام خیلی بامزه میشن ،
من اصلا پشیمون نیستم که چرا پستونک ندادم بازم برگردم اول بازم پستونک میدم خیلی کمک بود تو راحت خوابیدن ، آروم شدن ، ترک شیر شب ....
بچه ام بدون پستونک خوابید الهی فدات شم چقدر مظلومی اخه
هیچ اعتراضی نکرد 🥲🥲🥲🥲
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
۴مین روز بدون پستونک بیرون رفتن!
امروز صبح بعد از مدتهااااا با دخترکم زدیم بیرون . چون امروز به عشق مامانش زود بیدار شد منم دیدم وقت هست پاشدیم اماده شدیم و رفتیم سمت بازار برای خرید فقط یکم قارچ و یه مام واسه خودم اونم تو وضعیتی که امروز تازه پریود شدم و جون نداشتم و خورشید خانم وحشتناک داشت میتابید جوری که انگار با کره ی زمین دعواش شده بود و داشت حرصشو خالی میکرد😵‍💫
چون سعی دارم کم کم پستونک رو از دخترکم بگیرم چند روزه بیرون میریم با خودمون نمیبریم و ازش میخوام یه خداحافظی کوتاه با پستونکش بکنه و میریم و از اونجایی که پستونک نمیخوره یه چیز باید همش بجو من براش یه خیار پوست گرفتم دادم دستش با یدونه سیب خنک و یه موز خنک و یه قمقمه پر از اب خنک بردم تا سرگرم بشه که الحق هم جواب داد
راستش من تبلیغ این مام داو رو اینستا دیده بودم گفتم الان که میخوام مام بخرم بذار یدونه از همینا بخرم. رفتم تو مغازه خریدم اومدم بیرون قیمتشم نپرسیدم!🤦🏻‍♀️ رسیدم خونه یهو دیدم ۳۸۰ هزااااار لعنتی بابت این مام پول دادم😖 اینقدر شوک شدم زدم ترب دیدم اونجا میشه ۲۰۰ تومن هم پیدا کرد دیگه سوختم 🥲
روم نمیشه ببرم پسش بدم البته چون وسیله بهداشتیه ممکنم هست پس نگیره 😑
خلاصه که شما مواظب باش اینجوری تو پاچتون نکنن 😬
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
الان که قراره برای پاییز دخترکم لباس بخرم خییییلی دلم گرفته چون دیگه دوسالش شده و سبک لباس پوشیدنش نوزادی نیست🥲🥲🥲🥲🫠
تا همین الانم بادی و سرهمی تنش میپوشم ولی دیگه از الان به بعد باید مث ادم بزرگا براش لباس بخرم و از این قضیه حقیقتا دلم گرفته🥲
چقدر زود داره بزرگ میشه
درسته دارم پودر میشم ولی نمیخوام به این سرعت همه چیز بگذره🥲
من هنوز دلتنگ نوزادیشم مخصوصا وقتی تازه از بیمارستان اورده بودیمش خونه اون بوی نابش اون چسبندگیش به ادم اون صدای بامزه ش اون نفی نفس زدن برای شیر خوردنش اون دستوپاهای کوچولوش اون تکون خوردناش انگاری که باد با سرعت ۲۰۰ کیلومتر درساعت میوزید و این جوجه رو تکون میداد😄🥲وووو
خییییلی دلم تنگه اون روزاشه و همش دارم عکسای قدیمیشو نگاه میکنم چون نفهمیدم چجوری گذشت اینقدر که این بچه اذیت شد و ماهم پا به پاش اذیت شدیم از کولیک وووو
خلاصه که یه غم بزرگی نشسته رو دلم حالا باید براش عزاداری کنم و به قسمت خاک خورده مغزم بفرستمش چون مجبوریم فصل جدیدی از زندگی رو شروع کنیم
فصلی که هر روز داره سختتر از قبل میشه🥴
شمام از این حسای من دارید؟ یا من فقط اینقدر عمیق به این فسقل نگاه میکنم؟🥺