۳ پاسخ

شما ک مامانت پرستاره واقعا بعید بود ازت دکترو ول کنی بری پیش ماما😕 اونم کسی ک حتی معایته لگنی م نکنه باز خداروشکز بخیر گذشته

خبببب

شاید خودش سز اورژانسی شده
ولی خیلی کار اشتباهی کرده باید حتما معاینه لگن میکرده

سوال های مرتبط

مامان 🩷🩷🩷 مامان 🩷🩷🩷 ۱ ماهگی
تجربه من از زایمان
من قبل اینکه زایمان کنم خیلی دوس داشتم طبیعی زایمان کنم سونو ۳۲ هفته رفتم گفت بچه سفالیکه دیگه سونو نرفتم مامای خصوصی گرفتم بهم ورزش داد و گفت پیاده روی کنم و اینکه دیگه لازم نیست برم پیش دکتر خودش منو معاینه کرد یه بار گفت لگنت خوبه بار دوم گفت بد نیس که کاش میرفتم دکتر هم معاینه می‌کرد سونو هم کاش ۳۷ هفته میرفتم من ورزش ها رو بعضی روزا انجام می‌دادم دیگه وقتی همه کارام رو انجام دادم روز بعد با ورزش و پله نوردی کیسه آبم باز شد رفتم زایشگاه اونجا معاینه کردن گفتن ۱ سانت بازه که مامای خودم آخرین بار گفته بود ۳ سانت بازه زنگ زدم بهش گفتم اونم با پرستارا صحبت کرد قرار شد ۴سانت که باز شد بیاد خلاصه منو بردن لیبر یه ماما اومد منو معاینه کرد هنوز درد نداشتم گفت اگه تا ساعت۱۲ دردات شروع نشن آمپول فشار میزنن دیگه ورزش بهم داد انجام دادم ساعت ۱۰ یا ۱۱ بود آمپول فشار زدن ساعت ۱۲ بود معاینه کردن ۴ سانت باز شده بودم زنگ زدن ماما اومد منم چون آمپول فشار زده بودن دردام شروع شده بود خیلی شدید بودن جوری که نم میتونستم بشینم نه ورزش کنم خلاصه ماما اومد معاینه کرد که من تازه اونجا فهمیدم معاینه چیه😑با هر سختی بود معاینه شدم چند بار ورزش هم خیلی سخت بود انجام دادنش که اونجا پشیمون شدم از انتخاب طبیعی کاش رفته بودم سزارین خیلی بهم گفته بودن نرو طبیعی پشیمون میشی گوش نکردم خلاصه بعد کلی درد کشیدن و معاینه شدن فول شدم که آخر معاینه کردن من چون بچه بجای سرش صورتش تو کانال بود دکتر کشیک اومد منو اورژانسی سزارین کرد اینطور من هم درد طبیعی کشیدم هم سزارین شدم ولی اگه برمیگشتم عقب اصلا زیر بار زایمان طبیعی نمی‌رفتم خیلی سخته
مامان نيلای 🩷 مامان نيلای 🩷 روزهای ابتدایی تولد
پارت اول تجربه زایمان اول سزارین اختیاری 🩵
چون زایمان من خیلی عجیب غریب و وحشتناک بود برام نمیخواستم بیام بنویسم چون باردارا ممکنه بترسن یا فکر کنن زایمان سزارین خیلی بده و‌ فرار کنن اما سوالات زیاد بود و خیلی میپرسیدین گفتم بیام بنویسم
من قبلش یه دکتر داشتم که‌ همیشه پیش اون ویزیت میشدم‌ و کل بارداریم تحت نظر اون بودم و قرار بود تو ۳۷ هفته برم مطبش و اونجا معاینه لگن بشم (من همیشه درمانگاه میرفتم پیش اون دکترم بخاطر اون برای معاینه میگفت مطب خودم بیا ) به امید اینکه بگه لگنت تنگه و زایمان من سزارین اجباری بشه میخاستم برم…
اما
۳۶ هفته بودم که رفته بودم بیمارستان چون حرکات نینیم کم بود رفتم ان اس تی بگیرم که ببینم وضعیتش چطوره اونجا پرسجو کردم گفتن برای تنگی لگن قبول نمیکنن که سزارین اجباری بشی و من کلا منصرف شدم و دیگه مطب دکتر خودم نرفتم‌ اونجا تو بخش اورژانس یه دکتر دیگه بود که خیلی خوب و‌ مهربون بود و قیمت عملشم‌ مناسب بود باهاش حرف زدم و هماهنگ شدم که اون منو عمل کنه گفت روز دوشنبه من کلینیک هستم بیا اونجا که من تو ۳۷ هفته بودم و همون روز که گفته بود رفتم و بهم شمارشو داد و گفت اگه لک بینی یا پاره شدن کیسه اب حتی کم شدن حرکات جنین بود بهم زنگ بزن و بگو که من بیام بیمارستان سریع ( مطب خودش یه شهر دیگه بود و فقط بیمارستان میومد ) خلاصه گفت برو و سه شنبه یعنی ۷/۸ گفت برای عمل بیا و صبحش بهت نامه میدم میری بستری میشی و چون بیمارستان دولتی سزارین اختیاری قبول نمیکنن بهانه جور میکنیم و یکار میکنیم انگار سزارین اجباری هستی ...
مامان عشق مامان عشق ۷ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی (قسمت اول)
تاریخی که دکتر برای زایمان به من داده بود ۲۱ اسفند بود، نه قبلش و نه اون روز علائمی از زایمان نداشتم. هر روز پیاده روی و ورزش میکردم ولی خبری نبود.
روز دوشنبه در حالی که ۴۰ هفته و ۶ روز بودم، ترشح قهوه ای رنگ دیدم، یکبار صبح و یکبارم ظهر، به همین دلیل نگران شدم و رفتیم بیمارستان، دکتر معاینه کرد و همه چیز خداروشکر خوب بود ولی دهانه رحمم همچنان بسته بود‌‌. دکتر بهم گفت که بهتره اونشب بیمارستان بمونم تا تحت نظر باشم. در طول شب چند بار هم شرایط من و هم بچه رو چک کردن. فردا صبح دکتر بهم گفت اگه موافقم القا زایمان رو کم کم شروع کنن، بهش گفتم بهتر نیس که صبر کنیم تا چند روز دیگه شاید به طور طبیعی دردام شروع بشه، که گفت بعید میدونه البته میتونن صبر کنن ولی من باید بیمارستان میموندم تا تحت نظر باشم. راستش منم نمیخواستم ریسک کنم که یکوقت خدای نکرده شرایط بچه وخیم بشه و به حرف دکتر اعتماد کردم و با توکل به خدا القا زایمان رو صبح سه شنبه شروع کردند. روشی که استفاده کردن، یک وسیله ای که سرش بالون طور بود رو وارد واژن و رحم کردن و اونجا بازش کردن تا به صورت مکانیکی دهانه رحم باز بشه. یکساعت بعد از به کار گذاشتن بالون، انقباضات من شروع شد، شدتش از ۱۰، حدود ۷ بود، منظم بودن ولی طولانی نبودن‌‌. حدود ۶ ساعت این انقباضات رو داشتم ولی یکباره قطع شد،دکتر معاینه کرد و گفت که حدود سه سانت باز شدم و تا فردا منتظر میمونیم که ببینیم چطور پیش میره. تا فرداش من انقباضی نداشتم و وقتی دکتر معاینه کرد همون سه سانت بودم، دکتر بالون رو در آورد و قرص تجویز کرد که دردام شروع بشه، که هر دوساعت باید میخوردم، از صبح تا غروب ۵ باری قرص خوردم ولی بازم دردی نداشتم.
مامان الینا مامان الینا ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
من هفته 37 رفتم دکتر برای معاینه لگن و دکتر گفت لگنت محدوده و برای زایمان طبیعی خیلی سخت میشه و فک میکنم نتونی اصلا
و پرسید که مامانم چجوری زایمانی داشته گفتم طبیعی ولی خیلی سخت
که گفت احتمالا توهم نتونی و سخت بشه
گفتم خب نامه بزنین برای سزارین گفت نمیشه فقط من بگم سزارین
و ماما های بیمارستان هم باید تایید کنن وگرنه میشه سزارین اختیاری
خلاصه بهم گفت که 15 شهریور برم بیمارستان و معاینه بشم اگه تایید دوتا ماما بود میاد برای سز
رفتم تریاژ و معاینه کرد و تایید کرد که لگن محدوده
و گفتن بستری بشم که مامای بخش زایمان هم تایید کنه
که گفت نه لگن خوبه و میتونی طبیعی😐
خلاصه زنگ زدن ب دکترم و گفتن باید طبیعی زایمان کنی
دکتر هم چون میدونستم واقعا نمیتونم و نمی‌تونست مستقیم بگه که نمیتونه گفت باید باز سونو بشه و نوار قلب بگیرین
خلاصه رفتم سونو و وزن بچه 3800 بود و دیگ قطعا من طبیعی نمیتونسم
که از اونجا دیگ گفتن برو برای عمل ,🤗
مامان 🩷معجزه🩷 مامان 🩷معجزه🩷 ۳ ماهگی
#زایمان_طبیعی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱

منم دیگه بلاخره وقت کردم بیام تجربه ام رو درباره زایمان طبیعی بنویسم
من از ۲۲هفته میرفتم کلاسای زایمان که بهداشت میفرسته و خیلی خوب بودن برام و تقریبا از ۳۰هفته ورزش های سبک گفته بود انجام بدیم و من هفته ۳۴که رفتم پیش دکترم و اون بهم گفت چون قدت بلنده برو طبیعی و کلی تشویقم کرد و منم جرعت پیدا کردم و گفتم میرم طبیعی خلاصه دیگه افتادم دنبال ماما همراه و بعد کلی پرس و جو فرناز محمدی رو انتخاب کردم چون هم تو فامیل های ما زایمان انجام داده بود هم تو کلاس کلی تعریفشو میکردن ۳۶هفته رفتم پیشش معاینه و بعد معاینه لگن بهم گفت که خیلی خوبم برای زایمان طبیعی و دهانه رحمم هم یک سانت باز هست و منم خوشحال از اینکه دیگه دهانه رحمم بازه و زود زایمان میکنم بهم هم گل مغربی داد و به همراه کلی ورزش و از ۳۶هفته دیگه من جدی ورزش ها رو شروع کردم و پیاده روی و پله نوردی هم کلی داشتم هر روز میگذشت و من هیچ دردی نداشتم….
مامان معجزه(رادین) مامان معجزه(رادین) ۳ ماهگی
تجربه زایمان من

پارت اول #

سلام خانما اومدم تجربه مو بگم شاید به درد کسی بخوره
من توی ۳۸ هفته و یک روز زایمان کردم قصدم طبیعی بود از ۳۶ هفتگی ورزش شروع کردم روی توپ و اسکات زدن و پیاده روی به من گفته بودن طبق سونو بچه ۳ هفته از سن خودش بزرگتر رشدش منم دوست داشتم زودتر دنیا بیاد رفتم پیش پزشکم توی ۳۶ هفته و ۵ روز معاینه تحریکی کرد و همینطور لگن گفت لگنت خوبه برا طبیعی و با معاینه پلاک دهانه رحمم افتاد و ترشحات موکوسی با رگه های خونی پیدا کردم بدون درد همچنان ورزش کردم چون گفته بود کاملا بسته س دهانه رحمت بعد یک هفته توی ۳۷ هفته و ۵ روز بازم رفتم مطب که اونجا دوباره معاینه کرد گفت یک سانتی و دهانه بهتر شده دوباره معاینه تحریکی کرد منم دردهای جزیی توی کمرم داشتم مثل درد پریود از روز سه شنبه ده تیر باز من ترشحات موکوسی پلاکی داشتم و دردام بیشتر میشد . که ورزش رو ادامه دادم و بازم پیاده روی کردم و با دکترم در ارتباط بودم چون با هم رفاقت داشتیم از قدیم میخاستم بیمارستانی زایمان کنم که خودش هست و بیمارستان خصوصی بود بهم نامه زایمان طبیعی داده بود و بدون دلیل مخالف سزارین بود گفت برای من راحت تره اما طبیعی بهتره