خواهرشوهربی انصافا باوجود اینکه میدونست ۹ ماهه من دارم استفراغ شدیددارم و خیلی بارداری پرخطر بزور در۹ ماه یکباربمن زنگ زده بعد الان اومده خونه مادرشوهرم مادرشوهرم باپروییی زنگ زده بیا و خواهرشوهرام ببین من درجواب اینا چ بگم چرا مردم تا اینقدرنفهم و خودخواه و بیشعورن خدایا

نرو بگو نمیتونم کار دارم سنگین شدم حوصلم نمیکشه هیچی رو

وا نری یه وقت منم چون جفتم سرراهییه همیشه هم خونه مادرشه انتظار داشتم وقتی میاد فقط بگه کاری نداری ولی حالا ک مادرشم مریضه کمکش نمیده چ برسه ب من

واسه منم بهم تو این نه ماه زنگ نزد
منم از اول بارداریم مشکل داشتم
از خانواده خودمم دورم اینجا دوست و آشنایی ندارم فقط همین خانواده شوهرم هستن ولی دریغ از یکبار زنگ‌زدن
الانم فردا شب مهمونی گرفته به جاری های دیگم زنگ زده و دعوت کرده به من زنگ نزده
مادرشوهرم به شوهرم گفته ک خونه خواهرت دعوتیم فردا و شوهرم روزی دوبار میاد میگه فردا شب خونه خواهرم دعوتیما منم جوابشو نمیدم
ولی فردا نمیرم

بعضی از خانواده های شوهر متاسفانه بیرشعور وبی درک و فهم هستن. من نه بارداری اولم ونه این بارداری هیچکدوم از خانواده شوهرم ی زنگ نزدن. حتی دیدن بچه اولم نیومدن منم ۳سال باهاشون قطع رابطه کردم وبه آقام اجازه ندادم پسرم ببره ببینن

خواهرشوهر منم همینجوریه یبارم ز نزده ولی برای تفریح میاد خونمون

ن نمیرم ولی میگم چطور اینقدر مردم خودخواه و پرو شدن

روک بگو نمی‌خوام قیافه دخترتوببینم

بگو حالم خوب نیست میخوام استراحت کنم
یا بگو شب باید برم نوارقلب از بچم بگیرم