۱۲ پاسخ

آخ قربونش هفته دیگه هم تولد دخترمنه🥹🥹🥹🥹

عزیزم🥹تولد دختر منم ۴روز دیگس

انقدر محدودیتای بچه نوزاد زیاده که من فقط منتظرم دخترمو از شیر و پوشک بگیرم و برگردم به زندگی عادی، عکسای نوزادیش میبینم دلم آب میشه واسه قشنگیش ولی شکر که گذشت چون خیلی اذیت میکرد ،دیشب به شوهرم میگفتم هر چی زمان میگذره بیشتر از قبل مطمئن میشم که دیگه دلم بچه نمیخواد

منم الان داشتم عكساشو نگاه ميكردم چقدر بزرگ شده تغيير كرده انقدر سريع ميگذره بايد عكسارو نگاه كنم كه چهره ي نوزاديشو يادم بيادو اين و اصلا دوست ندارم خيلي دلم براي كوچولو بودنش تنگ ميشه الهي مادر دورش بگرده

برعکس من میخوام زودتر بزرگ بشن میخام بیدار بشم ببینم ۲۰ساله شدن قد کشیدن قند تو دلم آب بشه.

من بقدری بهم سحت گذشت اصلا دوس ندارم ب دیروزم برگردم

اتفاقا من خوشحال میشم ک دخترم داره بزرگ میشه😍

من سرپسر اولم اینجوری بودم ولی انقد روزایه قشنگی درانتظارته به این فک کن قرار حرف بزنه و برات دلبری کنه بدوبدو کنه از کابینتا بره بالا براش لباسایه خوشگله پاییز و زمستونی بخری ببریش باخودت پارک و خانه بازی .قرار باهم برید سفر کلی بخندید انقد روزا و اتفاقات خوبی درراهه که بگی چه خوب زود بزرگ شدی باهم کلی بازی کنیم

منم خيلی غصه خوردم که یکسالش شد ماهگرد ۱۱ ماهگي کلی گريه کردم 😭

ی لحظه عکسش خوندم دلم گرفت آخه اسم دختر منم زهراهست منم دوست ندارم بزرگ بشه چون ته تغاری خونمونه برعکس پسرم میگفتم کی بزرگ میشه

دقیقا داستان دیروز من باورم نمیشه انقد زود بزرگ میشه عکسای نوزادیشو میبینم دلم تنگ میشه😭

وای دقیقا حس من اصن دلم نمیخاد پسرم بزرگ بشه ازم دور بشع 😭😭دلم میخاد همینجوری شب بجز من بغل کسی نخابه بغلم می‌کنه بی هوا برام ذوق میکنع وقتی بزرگ بشه اینا هعی کمتر میشن

سوال های مرتبط