۴ پاسخ

دختر منم تازگیا بشدت عاشق بازی دست جمعی شده چاره ای نیس باید به دلشون راه اومد
پارک هم خیلی خوبه

منم در همین وضعیت هستم
امروز سینمایی پدر آن دیگری دیدم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم

پسر منم همینه مشاوره هم بردم فایده نداشت فقط صبوری کردن یکم قابل تحمل تر میکنه اوضاع رو.مشاوره گفت روزی دو ساعت حداقل ببرش پارک روزی یکی دو ساعت شما یکی دوساعتم باباش باهاش بازی کنه و چون صبر ندارن این تایم رو ب نیم ساعت نیم ساعت تقسیم کنید.مثلا نیو ساعت بازی کردید بگید تموم بعد هرچی بره دنبال کار خودش بچه هم هرچقدر گریه و...کرد محل نده

اره پسر منم یه مدته غیر قابل کنترل شده. جیغ داد گریه. با پدرش کلا دعوا دارن. من که تحمل میکنم صبرم تموم شده. مثلا شب میگه قبل خواب داستان بگو نیم ساعت داستان میگم دست اخر کلی گریه میکنه که کم گفتی. دستور میده و سرم داد میزنه.

سوال های مرتبط

مامان مهتا مامان مهتا ۵ سالگی
مامانا حال روحیم خیلی خرابه بااینکه دخترم به شدت اذیت می‌کنه توخوذدن خوابیدن حتی به لحظه براخودش بازی نمیکنه دایم چسبیده به من یاباباش برا بازی و بیرون اصلا بدون من جایی نمی‌مونه حتی با باباش وحتی یه دقیقه وقت بزاخودم ندارم شوهرم خسته شده میگه بفرست مهد باید بره پیش یک میگه اونجا بازی می‌کنه خسته شدم دایم میگه بازی کنین اما من و دخترم تاحالا اصلا ازهمه جدانبودیم حتی برا یه روز چون کسی رو نداشتم دایم نوخونه بامن بود همه جا حالا می‌دونم مهتا بدون من مهد نمی‌مونه منم بدون اون تو خونه نمیتونم بمونم بااینکه به شدت خستم امافکراینکه از دو بعداز ظهر تاهفت نیست وبایدتوخونه بدون اون باشم نمیتونم تحمل کنم هیچ‌چیزی لذتی ندارن بدون اون نه ببرون نه خوردن تنهایی حتی به بستنی نمی‌دونم چه مرگمه به شوهرم میگم نمیتونم بفرستم مهد تحمل کنم دوتایی خسته ایم فقط ترخدا شعارندید سال دیگه بایدبغرستی اجباره خودم می‌دونم این حال لعنتی وچه کنم