۱۳ پاسخ

من دخترم ۶ سالشه و شدید وابسته بهم‌‌‌ و حساااس‌‌‌...سعی می‌کنم یکیشون رو زودتر بخابونم و بعد به اون یکی برسم..یا به دخترم میگم نی نی رو بخابونم و میام تورو بغل میکنم و...بنظر من کوچیتره که سرش نمیشه باید اون بزرگه رو بهش اهمیت داد

من قبلا خیلی با پسر بزرگ وقت نمیگذروندم از وقتی دومی اومده اونم میاد کنارمون همش

دخترمنم ۸سالشه دایم بغلم میخوابه پسربزرگم بااجیش کمکم میکنن توکارهااخه داداشش گریه میکنه نمیزارع

من یه دختر ۲ساله دارم کوچیکه هم نزدیک چهارماهشه دیونه شدم ازدستاشون اینقدانگشتمو گازگرفتم امروز مردم ازدندون درد خستم خوبه تو بچت بزرگه من زیادفاصله ندارن دارم میمیرم

منم پسرم پنچ سالشه همیشه کنارم می‌خوابید تا بغلم نمی‌کرد خوابش نمی‌برد الان کلا دور ازم میخوابه یهویی جاش عوض شد ولی بنظرم بهتره هر کاری میکردم ازم جدا نمیشد دیگه تا برم تو خونه خودم کلا اتاقشو جدا کنم براش راحتره

من پسرم ۸ سالشه خیلی به من وابسته بود و خیلی براش وقت میزاشتم
بعد زایمانم یکباره احساس کردم چقدر بزرگ شده تا مدت ها دلتنگش بودم همیشه براش گریه میکردم از اینکه مثل قبل نمیتونم براش وقت بزارم نمیتونیم با هم سینما و پارک و فروشگاه بریم و تو خونه بازی کنیم اما الان خدا رو شکر همه چی داره کم کم رو غلطک میفته. خیلی مستقل شده تو کاراش و بهم کمک میکنه و داریم با هم دیگه این چالش رو پشت سر میزاریم

نباید ناراحت و غصه بخوری رو شیرت اثر میکنه، قبلش سینتو با اب سرد بشور بدوش بعد ب بچت شیر بده، من از هرلحاظ ب بچه هام میرسم وخیلی خسته کنندس، دیگه باید تحمل کنیم، وظیفه س، مگه نشنیدی ک میگن بهشت زیرپای مادران است، چون واقعا ما مادرها خیلی زحمت میکشیم توزندگیمون، خیلی چیزارو تحمل میکنیم بخاطر زندگیمون بچه هامون، خداهست، پشت و پناهمون باشه 🙂

منم دخترم 7 سالشه اصلا مثل قبل نمیتونم برسم بهش بمیرم براش شبا انقدر بيدار میمونه تا داداششو بخوابونم بعد بغلش کنم بخوابه بعضی وقتام خوابش میبره بدون من😭😭

منم مث توام اما دختر بزرگم دوسال و چهارماهشه...
منم قلبم اتیش میگیره مدام گریه میکنم برا دختر بزرگن از عذاب وجدان دارم میمیرم

عزیزم منم پسرم ۴سال ونیمه شبا مثل روال قبل اون رو تختش میخوابه من پایین تخت دراز میکشم به کوچیکه شیرمیدم و براش قصه هایی که دوست داره میگم بعدش هم میخوابه فقط باید تنظیم کنی تایم شیر بچه رو که همزمان قصه بگی براش

آآاااخخخخخ گفتی منم دخترم۴ سالشه اصلا نمیرسم شبا بغلش کنم بخوابونمش یا براش لالایی بخونم . قبلا اصلا بدون بغلم خوابش نمی برد الان اینقد منتظر میمونه تا خودش خوابش میبره 😔 انگار یهویی بزرگ شد 😭اینقد عذااااب وجدان دارم انگار ازم دور شده 😔

مممممن اصلا نمیتونم بش مثل قبلنا برسم بعضی وقتا عذاب وجدان میگیرم خیلی دلم آتیش میگیره

الهی عزیزم خوبه دیگه کم‌کم‌مستقل میشه

سوال های مرتبط