در کتابی از روانشناس بزرگ آلمانی خوندم پدربزرگ و مادربزرگ و عمو و عمه دست و پاهای فرزند ماهستن نباید به خاطر کدورتها اونو قطع کنیم
البته اگه رفتار بدی دیدیم که ناشی از رفت و آمد با اوناست تذکر بدین یا برای بچه با خوشرویی توضیح بدین
امنیت ذهنی بچه رو بخاطر هیچکس بهم نزنید حتی بخاطر خودتون
چون در نهایت این شما هستین که ضرر میکنید و اعتماد بنفس و شادی بچتونو ازش میگیرین
بازم هرجور صلاحه
ولی یکم رو عرایض بنده فکر کنید و عاقبت اندیشید کنید که اگر نذارین بره کم کم از دلشون هم پاک میشه و دیگه هیچ جایگاهی تو ذهنشون نداره
من خودم اصلا از مادرشوهرم توقع ندارم ازم مراقبت کنه یا بچمو نگه داره یا مثل دخترش برای بچه های منم مایه بذاره
همینکه بچه هامو دوس دارن و بچه هام اونجا حس امنیت دارن و در کنارشون لذت میبرن کافیه
بذر کینه یا حسادت رو تو دل بچه ها نکاریم اونا خیلی بی گناه و پاک و معصومن
بذاریم از زندگیشون لذت ببرن
آخ نگو من حامله بودم ازگوشت ومرغ متنفربودم میرفتم خونشون میگفت مادرشوهرم پاشو غذا درست کن کباب درست کن مرغ بپزیبار نگفتن چی دلت میخواد اونو درست کنیم با عوق زدن براشون غذادرست میکردم کوفت میکردن الان پسرمو محبت میکنن دیوونه میشم دوست ندارم ببیننش
منم همینم دکترم رفتم گفت طبیعیه
احساس مادریم زیاده
گفت بهتره جایی که خودت نمیری فعلا بچت هم نره تا استرس و اضطرابم کمتر بشه حساسیتم کمتر بشه
قرص هم داد ولی به نظرم هیچ اثری نداشت
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.