۱۱ پاسخ

عیبی نداره اینروزام با سختیش میگذره
چاره ای نیس جز تحمل با عشق
ولی من همیشه میگم تو روزای خوب و بد همیشه همدیگرو میشه شناخت

منم همین بودم عزیزم ما چندین ساله قهریم هر دوطرف خانوادها…دوتا پسر عشیره رو خودم تنهایی با همسرم بزرگ‌ کردیم…پسر دومم که دنیا اومد من دوماه دیکه دست درد و گردن درد گرفته بودم از بس صبح تا شب دست تنها بودم همسرم سرکار بود ولی خدا عمرش بده وقتی میومد خونه کمک میکرد بهم…الان دخترم دنیا بیاد خودمم و همسرم و خدا.امیدت به خدا باشه این دوران هم میگذره

من مادر شوهرم از خداشه بش‌بگم بیا ولی از بس دخالت میکنه و کارای عجیب غریب رو بچم انجام میده مث خرافیا نمیخام بچمو اصن دست هم بزنه

منم کسیو ندارم خیلی دلم میخواد یه دل سیر بخوابم

خدارو شکر واسه مادرت ناشکر نباش منم کسی نیست مادرم فوت شده

همدردیم خواهر من مامانم ۱۲ روز پیشم موند تواون ۱۲ روز هیچی نفهمیدم اما از وقتی رفته خیلی تنهام شوهرم هروقت خونس کمکم میکنه مادر شوهرم باما زندگی میکنه اما خیلی ادم خودخواهو پستیه حالا شاکیه که من با وجود بچه به کارای اون نمیرسم اصلا کمک حالم نیس مامانمو خواهرام بخاطر وجود این جادوگر زیاد نمیان اینجا خیلی حال بدی دارم فقط از خدا میخوام انقدر توانم بده تا از پس کارامو بزرگ کردن اریاسم بربیام😑

فعلن باید با قهوه و نسکافه و چایی خودت رو زنده نگهداری تا نی نی بزرگتر بشه منم بارداری اولم فقط شوهرم کمکم بود داشتم از بی خوابی روانی میشدم

منم شهر غریبم و می خوام اینجا زایمان کنم فقط خالم اینجاست که اونم نمی تونه همش بیاد پیشم
تا خونه ی بابامم شش ساعته نمیشه بعد عمل فوری برم
دیگه مجبورم تنهایی بزرگش کنم امیدوارم بچم آروم باشه بتونم حداقل بخوابم🥲

منم مثل توام غریبم تنها هیچ کس پیشم نیس

منم‌تنهام‌مامانم‌فوت شده‌ همسرمم‌به خاطر شغلش نیست

مث منی🥲🥲🥲🥲

سوال های مرتبط

مامان محیاسادات🍭✨ مامان محیاسادات🍭✨ ۳ ماهگی