۳ پاسخ

ترشحات موکوسی چجوریه دقیقا؟؟؟

خوش به حالت که باز شده دهانه رحمت ما ژنتیکی دهانه رحممون بسته است متاسفانه و دو سانت بیشتر نمیشه

تحرک زیاد داشتی یا پیاده روی چیزی؟؟؟چطور ۶ سانت شدی؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان آیه ✨♡ مامان آیه ✨♡ ۵ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
خب من سه شنبه صبح معاینه تحریکی شدم و سه شنبه شب رفتم کوه 😁
توی تاپیکای قبلیم هست که چهارشنبه دردم گرفت از صبح و حدود ظهر رفتم بیمارستان میلاد ، تا رسیدم معاینه کرد گفت ۴ سانتی و بستریم کردن.رفتم اتاق LDR خصوصی و سرم بهم زدن. دکترم گفته بود هیچی نخورم تا سزارین بشم، منم قبول کرده بودم
برا همین هیچی امپول فشار بهم نزدن فقط دردای خودم بود
حدودا هر نیم ساعت میومدن معاینه، منم زود داشتم پیشرفت میکردم، دردام قابل تحمل بود و ماماهمراهمم رسید و شروع کرد باهام کار کردن، دکترم اومد وضعیتمو دید همه گفتن خیلی خوب داری پیشرفت میکنی و حیفه بری سز
دکترمم گفت پس چیز بخور و من شروع کردم چیز خوردن یکی دوساعت که گذشت ۶ سانت شدم و دیگه درد نتونستم تحمل کنم.بین ۶-۷ بودم که خودم خواستم اپیدورالم کردن و دردام تا یکساعت خوابید.انقباض ۹۹ داشتم ولی هیچی نمیفهمیدم، ولی یکی نبود بهم بگه الان که درد نداری چیز بخور که انرژی داشته باشی..
مامان ملیسا و تودلی مامان ملیسا و تودلی ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من
من از ۳۶ هفته انقباضات رحمیم شروع شد رفتم زایشگاه یه سانت بودم و گفتن که هنو باز نشده و دارو ازمایش نوشتن چون پلاکتم پایین بود و چون لکه بینی خونریزی داشتم فرستادنم سنو ازمایش فرستادن وبراساس اونا سرمو دارو دادن دردام تا یه هفته کنترل شد تا شدم ۳۷ هفته و تو ۳۷ دوباره دردام شروع شد انقباضو لکه بینی باز دوباره دارو سرم تا ۳۷ هفتع ۳ یعنی تو۳۸هفتگی دردام شروع شد چند روز من تو خونه درد داشتم و پنشنبهساعت 3 رفتم پیش ماما گفت بیا مطب رفتم کیسه ابمو پاره کرد رفتم زایشگاه ماما اومد عاینه کردن چهار ساعت دهانه رحم سفت
خلاصه پذیرش کردن و من از دردبه خودم پیچیدم
و رفتم داخل اتاق متخصص اومد و منو فقط با معاینه دهانه رحمم. رو بازکردن مردمو زنده شدم بخدااا کاش تو خونه میزاییدم ولی نمیرفتم
خلاصه هم خوب بود هم بد بعد زایان هم پس درد داشتم مثله درد زایکان میگرفتو ول میکرد انقباض با درد
ولی خداروشکر دیگه 13/6 زایمانم بود
الان نینیمون کنارمه فقط زردی داره یکنبا دلدردو نفخ شبا نمیخوابه
مامان مامان محنا مامان مامان محنا روزهای ابتدایی تولد
مامان ساحل و سهیل 🤍 مامان ساحل و سهیل 🤍 ۵ ماهگی
من اومدم با تجربه زایمان بچه دومم
من روز ۱۲ صبح حالم خوب بود پاشدم خونه جمع کردم رفتم خونه مامانم از اونجا اومدم یکم درد داشتم فقط رفتم صدا قلب بچه گوش دادم گفت ۱ سانتی خوبه قلبش برو پیاده روی کن
من اومدم خونه یکم ورزش کردم و پیاده روی کردم و رفتم ی دوش گرفتم
اومدم آماده شدم تا برم ان اس تی
رفتم ان اس تی و همه چی خوب بود معاینه کردن گفتن دو سانتی بستری نکردن گفتن هنوز زیاد مونده تا زایمانت برو خونه هر چی گفتم بستری کنید بستری نکردن راهم دور بود
اومدم خونه خمین ک رسیدم خونه نیم ساعت بعدش ی چی انگار ت دلم افتاد پایین تق صدا داد کیسه آبم پاره شد
و راه افتادیم تا بیمارستان ۱ ساعت راهه دردام‌داش شروع میشد رسیدم بستری کردن معاینه گفتن ۳ سانتی
دردام اولش قابل تحمل بود رفته رفته با سرم بیشتر شد هر ۱ دقیقه ۱ بار بود دیدن دردام زیاده اومدن سرم قطع کردن
گفتن ببینم درد عادی خودت چقد خر ۵ دقیقه ی بار شد گفتن اگه حس مدفوع داشتی مارو صدا کن صدا زدم اومدن دیدن گفتن ۴ سانتی
کردم از درد انقد جیغ داد زدم
رفتم سرویس واسه ادراد ک وقتی اومدم دردم بیشتر شد جیغ زیاد شد گفتم ی چی داره میاد بیرون انگار ک اومدن نگا کردن گفتن ۷ سانتی بردن زایشگاه انقد روز زدم میگفتن نمیخوایم پاره بشی ولی انقد زور زدم خودم پاره شد پوستم بدون اینکه اونا تیغ بزنن
ساعت ۴و ۴۰ دقیقه پسرم ب دنیا اومد همه دردام ر راحت شدم اون لحظه بعد اینکه اومد بخیه بزنه بهم یکم درد داشتم فقط
پسرم ساعت ۴ و ۴۰ دقیقه ب دنیا اومد دادن بغلم الانم فعلا بستریم تا فردا سر زایمانم برای همه مادرا دعا کردم انشالله همه بسلامتی راحتی زایمان کنن بچه اشون بغل کنن
من ک با اینکه بچه دومم بود سخت زایمان کردم