سوال های مرتبط

مامان ملیسا و تودلی مامان ملیسا و تودلی ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من
من از ۳۶ هفته انقباضات رحمیم شروع شد رفتم زایشگاه یه سانت بودم و گفتن که هنو باز نشده و دارو ازمایش نوشتن چون پلاکتم پایین بود و چون لکه بینی خونریزی داشتم فرستادنم سنو ازمایش فرستادن وبراساس اونا سرمو دارو دادن دردام تا یه هفته کنترل شد تا شدم ۳۷ هفته و تو ۳۷ دوباره دردام شروع شد انقباضو لکه بینی باز دوباره دارو سرم تا ۳۷ هفتع ۳ یعنی تو۳۸هفتگی دردام شروع شد چند روز من تو خونه درد داشتم و پنشنبهساعت 3 رفتم پیش ماما گفت بیا مطب رفتم کیسه ابمو پاره کرد رفتم زایشگاه ماما اومد عاینه کردن چهار ساعت دهانه رحم سفت
خلاصه پذیرش کردن و من از دردبه خودم پیچیدم
و رفتم داخل اتاق متخصص اومد و منو فقط با معاینه دهانه رحمم. رو بازکردن مردمو زنده شدم بخدااا کاش تو خونه میزاییدم ولی نمیرفتم
خلاصه هم خوب بود هم بد بعد زایان هم پس درد داشتم مثله درد زایکان میگرفتو ول میکرد انقباض با درد
ولی خداروشکر دیگه 13/6 زایمانم بود
الان نینیمون کنارمه فقط زردی داره یکنبا دلدردو نفخ شبا نمیخوابه
مامان بردیا مامان بردیا ۱ ماهگی
سلام منم بالاخره زایمان کردم
#تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
من پنجشنبه برای معاینه و ان اس تی که خود دکتر نوشته بود رفتم بیمارستان
ان اس تی چندتا انقباض کوچیک نشون داد ولی گفت که ضربان قلب بچه خیلی تنده
دکترم معاینه کرد همچنان ۲ سانت باز بود دهانه رحمم ولی بخاطر ضربان قلب بچه گفت که اورژانسی بستری بشم.
من پنجشنبه بستری شدم ساعت ۱۱ظهر
تا ساعت حدودا ۴ بعدازظهر با آمپول فشار هم دهانه رحمم باز تر نشد
کم کم معاینات دردناک شروع شد و دردهای منم همینطور
دردها بیشتر میشدن و دهانه رحمم نهایتا ۳سانت شد
من تا ساعت ۲صبح درد کشیدم و کیسه آبم رو پاره کردن و بخاطر درد زیاد بهم مسکن تزریق کردن که نهایتا ۱ ساعت جلو درد هارو گرفت ولی تا میدیدن که من دردم کمتر شده میومدن معاینه تحریکی انجام میدادن
ساعت ۳صبح انقدر گریه کردم و گفتم درد دارم که اپیدورال بهم تزریق کردن با دهانه رحم ۳ سانت و گفتن احتمالا تا زایمان اثرش بره
بعد اپیدورال حالم خیلی خوب شد و بلند شدم ورزش کردم
مامان آقا کوروش🫀 مامان آقا کوروش🫀 ۶ ماهگی
مامان نیلا مامان نیلا ۳ ماهگی
مامان آریا مامان آریا روزهای ابتدایی تولد
سلام خوبید خانوما می خوام از زایمان طبیعی با آمپول فشاری که تبدیل به سزارین براتون تفریف کنم منم بالاخره زایمان کردم ولی طبیعی نشد آخرش سزارین شدم بخاطر دفع مدفوع من ۴۰ هفته کامل شدم ولی دردام شروع نمیشد و چون سر زایمان اولم که طبیعی بود دقیق ۴۰ هفته دردام شروع شد و آخرش موقع پاره کردن کیسه آب فهمیدم کیسه آب سبزه و بچه دفع مکنیوم داشته میترسیدم بیشتر بمونم پس رفتم بستری شدم و برام آمپول فشار رو شروع کردن با سرم اول دردی به اون صورت نداشتم همش هم نوار قلب میگرفتن از بچه همش هم میگفتن نوار قلبش خوب نیست و یه چیزی بخور با سرم فشار دوم کم کم دردام شروع شد بعد رفتم اتاق زایمان برام سوند رحمی گذاشتن و اومدم بیرون دیگه داشتم درد میکشیدم و معاینه هم چند بار شدم تا رسیدم به ۳ سانت یهو دیدم زیرم‌خیس شد گفتم فکر کنم کیسه آبم پاره شد گفت نه کیسه آب نبوده سوند رحمی بود بعد سوند رو در آورد و با دست شروع کرد به تحریک کردن آنقدر فشار داد تا کیسه آب پاره شد و رفت بیرون دیدم میگه سزارین دیگه دونستم دفع مکنیوم داشته و بعد از گذاشتن سوند بردنم اتاق عمل و بی حس شدم و پسرم به دنیا اومد بعدش هم رفتم ریکاوری و وقتی رفتم بخش حالم خیلی بد شد نگو به پنی سیلین حساسیت داشتم همش میلرزیدم تا اومدن برام یه آمپول زدن و کم کم بهتر شدم له عنوان کسی که هر رد زایمان رو کشیده هنوز هم طبیعی رو ترجیح میدم این بود خاطره زایمان من