بچه داری بدون کمکی واقعا سخته شماهم از اطرافیانتون بابت اینکه بهتون کمک نمیکنن دلخور میشین؟ فشار بی خوابی و خستگی آدمو بی منطق میکنه من مدتیه بشدت از مادرم ناراحتم شهر غریبم نه زنگ میزنه نه تا حالا کمکم کرده نه غصه مو میخوره غبطه میخورم ب کسایی ک مادرشون بچه هاشونو نگه میدارن استراحت‌ میکنن، بچم بشدت نق میزنه و گریه میکنه تا بخواد بخوابه انقد گریه میکنه ک دولایه پوست از من میکنه نمیدونم طبیعیه یا نه
خلاصه این موقع ها از همه دلخور میشم

من دو ماه پیش مامانم بودم ولی دیگه برگشتم خونه خودم اونا یه شهر دیگن اگه نزدیک بود کمک میکرد ولی الان دیگه دست تنهام

مامان من ک وسواسه کُشته منو
من تهرانم مامان اینا اصفهان
الان که اومدم اینجا هر روز داره حرص میخوره ک تو ریخت و پاش زیاد داری
چند روز پیش گفت دیگه خسته شدم منم جمع کردم رفتم خونه جاریم بعد ز زد ک دلم تنگ شد برا بچه

نه دلخور نمیشم
چون وقتی میاد کمکم هر سازی خودش دلش میخواد میزنه تو همه کار بچه هم دخالت میکنه وووووو
دیگه میگی غلط کردم خودم تنهایی راحت تر بودم

بنظرم ما انتظار کمک رو بایدازهمسرمون داشته باشیم ن بقیه
والا منم غریبم خانوادم جای دیگن مطمئنم اگه بودن کمک میکردن ولی همسرم عین خیالشم نیس اصلا کمک نمیکنه ولی ی ۱۰روز دیگه میخوام برم سرکار نمیخوام پرستاربگیرم میدم ب خودش نگه داره تا بلکه اون روزایی ک من سختی کشیدمو درک کنه😁😉

والا منم مامانم اصلا دخترمو نه نمیداره میرم خونشونم یه استراحتی کنم باید بلند شم غذامم درست کنم خونشم تمیز کنم اخه به من چه مگه چه گناهی کردم دختر بزرگه شدم ولی خداروشکر دخترم سازگاره خیلی اذیتم نمیکنه من فقط سر شیردهی انگار بدنم درد میکنه

اختلاف سنی بچه هامون کم هستن بیا باهم ببریم خانه بازی یا دوست داشتی بیا پیش من
بچه ها باهم سرگرم میشن شما هم استراحت کن

عزیزدلم تنهایی خیلی سخته منم خانواده م پیشم نیستن ولی من میرم پیششون ، ماهشهر ولی تنهام خانواده شوهرم هستن ولی من بهشون کاری نمیگم اعصابش ندارم بخوان برن رو مخم، میفهمم خیلی سخته من سه شب رادوین نمیخوابه سرویس شدم کمکی ازم بربیاد واست انجام میدم بالاخره تو یه شهریم

منم خانوادم ازم دورن پیش خانواده شوهرم هستم طبقه پایین خونمون پدروشهر وبرادرشوهرم‌میشینن دریغ از کوچکترین کمکی ، حتی نمیان ی سر بهم بزنن ، موقعی بچم ۳ماهه بود مادرشوهرم ی شب اومد خونمون یعنی واس اولین بار اومد پیش بچم، دیگ اصلا هیچکدومشون نمیان منم ب شوهرم‌گفتم خونمون رو بفروشیم از اینجا بریم

واقعا درکت میکنم عزیزم خیلی سخته منم مامانم همیشه سر کاره مادرشوهرمم اصلا ماهی یه بار همو میبینیم هیچ وقت کمک نمیکنه

خیلی سخت میخوابن بچها الان دیگه دخترم گهواره رو قبول نداره توی بغل هم نمی‌خوابه 😥باید اینقدر خسته بشه که ساعت چهار پنج صبح رو زمین خواب بره😭

منم تنهام و خیلی واسم سخته از بیخوابی نابودم

خدا قوت عزیزم
واقعا بچه داری سخته
امکانش هست ازشون درخواست کن چند روز بیان پیشت، یا شما برو پیششون

اره من موقع زایمانم کسی ونداشتم الانم که بچه دارم اصلاکمکی ندارم
باخانواده ام کلاقطع رابطه کردم چون موقعی که حامله بودم بچه امونفرین کردن😭

ناراحت نباش. منم هیچ کس کمکم نمی‌ده. بچه منم خیلی سخت می‌خوابه.
صبور باش ان شاءالله این دوران هم بسلامتی طی میشه

بچه خودمونه ن اطرافیان

من فقط تا دو هفته خواهرم پیشم بود
دیگه بعدش خودمم و خودم

مادرم فوت شده

من مامانم شبی که زایمان کردم اومد همراهم وایستاد ولی اصلا بچه دست نزد گرفت خوابید
هرچی گفتم مامان خوابم میاد میترسم برم رو بچه گفت منم خوابم میاد