خواهرمن اشکموتوبارداری درآورد خونمون پله داشت لکه بینی داشتم نبایدپله میرفتم مجبوری اومدم خونه بابام دوباره جمع کردم اومدم خونه خودم خداازش نگدره
خدا لعنت کنه صابخونه مارو
یه ماه نیست اومدیم اینقدر دارع اذیت میکنه هرشبم شده گریه دیگه شوهرم گفت امشب اومدیم خونه مادرشوهرم بخابیم میخایم باز اسباب کشی کنیم اینقدر استرس دارم این ماهای اخر
چقد من بدم
چه جالب،،میدونستم استرس منتقل میشه ولی گریه رو نه
از زمان بسته شدن نطفه تا زایمان هر لحظه از نحوه خلقت متعجب میشیم
عزیزم 🥺🐤
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.