سلام سلام ميخواستم تجربه خودمو از اينكه پسرم نصف شب بلند ميشه يا گريه ميكنه يا نق ميزنه رو بگم ،
فوق تخصص اطفال ميگه بچه ها توي پروسه ٢ تا ٣ سالگي مفهوم ترس براشون معنا پيدا ميكنه يعني ميفهمن كه بعضي چيزا ها ترسناكن
به طور مثال تاديروز سگ ميدين ميرفتن طرفش اما الان با يه حالتي كه هم ترس هست هم كنجكاوي كودكانه به سگ ها نگاه ميكنن
كم كم از تاريكي ميترسن
از خواب بيدار شن ببينن پدر و مادرشون نيستن ميترسن
تا قبلش گردن جوجه و اردك رو ميگرفتن ولي ممكنه كم كم حس كنن كه اين ترسناك هست
و همين ترس شروع كننده خواب ديدن هست
كه ذهن بزرگ تر ميشه ، فهيم تر ميشه ، ذهن شروع ميكنه به ثبت وقايع حافظه بلند مدت تري پيدا ميكنن وووو…… اين تغييرات
باعث ميشه كه خواب كامل و كافي اي نداشته باشن و چند بار بيدار شن.
از همه مهم تر شجاعت و اگاهي و اعتماد به نفس توي ٢ سال تا ٣ سال شكل ميگيره
يعني شما اگر نسبت به هرچيزي كودك خودتونو بترسونين در اينده اعتماد به نفس كمتري خواهد داشت اما
اگر اگاهانه كودكتون رو هشيار كنيد كه فلان حيوان فلان ادم فلان مكان براي شما مناسب نيست به اين دليل …. كودكي اگاه ، هشيار ، و با اعتماد به نفس خواهيد داشت.
خلاصههههه سرتونو درد نيارم
به من شربت پديا بست اسليپ دادن
يه شربت كه به خواب راحت كمك ميكنه و كاملا گياهي و بدون عوارضه.
و گفتن 1هفته بده نتيجه رو اطلاع بده
من ٢ شب دادم ديگه ندادم و الان از اون موقع به اينور پسرم ديگه از خواب نميپره
چون ويتامين هاي ملاتونين بدنش با همين دوشب تامين شدن.
تحربه من كه دوست داشتم بهتون بگم شايد كمكي كرده باشم به ارامشون💜💜

۷ پاسخ

خیلیی ممنون خانومی 💕
به شخصه اموزنده بود 😩

عالی بود عزیزم 🙏

خیلی ممنون از لطفت،عالی بود عزیزم 😘

ممنون ک اطلاعاتت در اختيار گذاشتی چ دکتر خوبی ک این همه توضیح هم داده دمش گرم

خیلی ممنون دوست عزیز خیلی آموزنده بود و ب اطلاعات‌مون افزوده شد

ممنون عزیزم

عزیزم دخترمنم خوابش فوق العاده بده ینی بزورمیخابونم وخوابش خیلی خیلی سبکه منم میتونم بدم ازاین شربتا

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن من :
فکر نکنم بچه ای وابسته تر از بچه من به شیر مادر بوده باشه
دختر من دو سال تمام شیر خودمو خورد صبح تا شب و شب تا صبح شیر منو میخورد واسه خوابیدن روزش واسه خوابیدن شبش واسه اروم شدنش همیشه و همه جا وسط غذا توی شلوغی توی خلوت وسط سفره توی مهمونی وسط مهمونی همیشه درخواست می می میکرد
طوری که از شیر گرفتنش شده بود کابوس هممون
ولی دلو زدم به دریا و دقیقا فردای تولد دو سالگیش شروع کردم از شیر گرفتن.
و راحت تر از چیزی که فکرشو میکردم گذشت. الان بعد از دو سال دارم لذت بچه داری رو میفهمم. اگه بچتون وابستس نترسید. پا روی احساستون بذارید و ببینید چطور بعدش به غذا میفته چطور بعدش راحت میخوابه راحت بازی میکنه. واقعا مادر تازه نفس میکشه. دو سه روز اول سخت بود ولی بعدش واقعا هر ثانیه به خودم میگم چرا زودتر از شیر نگرفتمش و به خودم و به بچم لطف نکردم
من از روز اول صبح که از خواب بیدار شد تلخک زدم روی سینم اومد سینمو دید که سیاه شده گفتم می می درد و از اون ثانیه دیگه حتی نزدیکمم نیومده حتی حاضر نشده که یکم بخوره ببینه تلخه یا نه
مامان گرشا🧸🤎 مامان گرشا🧸🤎 ۲ سالگی
تجربه‌ی از شیر گرفتن پسرم 💛🤱

سلام به همه‌ی مامان‌های قشنگ و صبور 🌸

می‌خوام براتون از تجربه‌ی از شیر گرفتن پسرم بگم، چون می‌دونم خیلی‌هاتون یا الان توی این مرحله‌اید یا قراره بهش برسید.
راستش برای من آسون نبود... مخصوصاً چون پسرم فقط با شیر خوردن می‌خوابید! یعنی شیر خوردن براش یه جور روتین خواب شده بود، نه فقط غذا.

چی کار کردم؟تصمیم گرفتم اول از همه، خوابیدن با شیر رو ازش جدا کنم. چون می‌دونستم تا وقتی با شیر می‌خوابه، دل کندن خیلی سخت‌تر می‌شه.
قدم به قدم :اول اومدم شیر دادن رو نیم‌ساعت قبل از خواب گذاشتم.

بعد یه روتین خواب براش ساختم: پوشک عوض کردن،چراغ کم،کتاب خوندن ،بغل

وقتی شیر می‌خورد، بعدش توی جاش بغلش می‌کردم ماساژش میدادم تا همون‌جوری بدون شیر بخوابه

این پروسه حدود ۳ هفته طول کشید تا عادت کنه. ولی بالاخره عادت کرد و دیگه بدون شیر هم خوابش می‌برد 😍

من همین برنامه رو برای خواب روز هم انجام دادم
شبا چون خسته میشد و بیشتر خوابش میومد راحت تر کنار میومد
ولی برای خواب روز خیلی زمان برد تا عادت کنه
بقیشو تو کپشن میگم 👇