امروز با تمام وجودم دلم میخواست بزنم تو دهن دخترم😡😡😡😡😡😡😡چقد بچه ها تو مخن...چقد همه چی قبل بچه شیرین بود واقعا...
همش گریه نق بهانه،اه ،هرچی بزرگتر میشه بدتر میشه این بشر

نفففس عمیییق
تکرار کن این بچس تنها پناهش منم . منم نباید اذیتش کنم

بااااید با این شرایط کنار بیای مرضیه
منم مث تو واقعا خستم
کسی نیس حتی دقیقه ای پیشش بذارم

تا وقتی ب زندگیت قبل بچه فک میکنی
اوضاعت همینه

دقیقا همینه هر چی بزرگ تر بدتر دیگه درست نمیشه هیچوقت ب ارامش قبل بچه نمیرسیم
پلی من ب یه چیز پی بردم برای سبک کردن این بار خیلی اذیت کننده و خسته کننده یه روش گرفتم یکم بیخیال شم اول بعد کنار بیام ک بچه اینطوره و سحته و من باید از پس این کار سحت بربیام از پس این مشگل بزرگ بر بیام باید عادت کنم وقتی قبثل بکنی این اذیت هارو خیلی ریلکس تر میشی نمیدونم درک کردی چی میگم یا ن ولی اذیت شدنات و خستگیات و کارای خیلی اذیت کنندشون باید برات عادی بشه

گلم فارغ از حرف های دوستان کلا تربیتی موفق هست که پدر و مادر هم سو باشن توی همه موارد
اگه حس میکنی وجود باباشون باعث میشه لج کنه باید روششون رو تغییر بدن
تو ذهنت نیار که بچه هست ونمیفهمه خیلی خیلی باهوش شدن بچه ها

بچه منم فقط حرف میزنه در حد ۲دیقه ساکت نمی‌مونه تن صداشم بلنده جیغ جیقو هر کاری میکنم آروم تر حرف بزنه فایده نداره قسمت بد ماجرا اینه نمی‌فهمم چی میگه اینم باز تکرار باز تکرار در حالی که من عاشق سکوتم🤦

وای من امروز داغونم اعصابم نمیکشه دیگه سر هرچیزی فقط گریه میکنه مشکلات زندگیم ازی طرف این بچه هم از این طرف دیگه نمیتونم

منم
حالا باز شما شوهرت خوبه
من دق دل شوهرمو سر بچه خالی میکنم
یروز خونه باشیم همش داره گریه میکنه امروز چندبار زدم رو دستش

وای دقیقا

گناه داره مرضیه جان مادر باید خیلی خیلی خیلیییییییییییی صبور باشه
می‌دونم واقعا آره لاوینم اینجوریه ولی چ‌میشه کرد جز تحمل