عزیزم یهچیزی بگم
کارتو بذار کنار واقعا سخته با دوتا بچه
وظیفه اصلی ما مادری هست پول در آوردنو بسپر به همسرت به بچههات برس بذار اعصابت آروم باشه
سال دیگه اینا میرن کلاس اول اوضاع بدترم میشه باید به درسشون رسیدگی کنی واقعا بچه هامون خیلی واجبترن
یه مدت بهشون توجه کن باهاشون حرف بزن مثلا بگو میخوام یه داستانی براتون تعریف کنم یه چیزی که جذاب باشه بیان بشینن کنارت. باهم دوست باشید. در قالب داستان کارای زشتی که انجام میدن را براشون تعریف کن بعد هم بگو مثلا آخرش اینجوری شد. اینقدر دوست دارن دختر من که عاشق قصه هست. بعد مثلا بگو امروز میخوام به هرکدومتون یه کاری بگم انجام بدید اگه درست انجام دادید براشون یه جایزه کوچیک در نظر بگیر بعد بزار زیر بالشتشون صبح که بیدار میشن ذوق زده میشن بخدا اینقدر تاثیر داره.
یکم بیخیال کارا خونه شو باهاشون وقت بگذرون سرشون گرم بشه کاردستی درست کن قائم باشک فوتبال هر روز ی ساعت ببر پارک یا پیاده روی ی کلاس نقاشی بنویس در هفته برن بچه ها صبح تا شب خونه باشن کارای عجیب غریب میکنن
منم خیلی وقتا همین فکرو میکنم بخدا 🥲ولی وقتی فک میکنم بذارمشون برم نبینمشون قلبم درد میگیره💔💔
وقتی اینکارو میکنن خودت کجایی؟؟
وقتی دوتا باشن شیطنتشون زیاده
ب خصوص وقتی میرن آشپزخونه خیلی حواسم باید بهشون باشع
هرجا رفتی منم با خودت ببر😝
کجا بریم خواهر
حالا من میگم هیچ وقت مریض نمیشدن
نگران آینده شون نباشیم هرکاری میخوان بکنن
من از فکر و خیال خسته ام
کاش میدونستم وقتی مادر میشم از فکر و خیال دیوونه میشم
اون وقت بچه نمی آوردم
من موافق کنار گذاشتن کارت نیستم.
کمترش بکن ولی کازتپ کنار نذار چنتا مشتری برا خودت نگه دار.
ولی بنظرم محتوانویسی برا پیج بیشتر از کار سوسیس کالباس وقت میبره اونو یه مدت کمش کن.
بچه ها از مهر میرن پیش دبستانی و وقت بیشتری داری برای کارای خودت
یک ساعت بعد دلت واسشون تنگ میشه، بچه ی من دیروز یه بچرو هول داد مادر وحشیش بچمو پرت کرد هم با زنه دعوام شد هم یدونه زدم ب صورت بچم😭 در حدی حالم بد شد ک تو خیابون گریم بند نمیومد، دیشب پیشش نخوابیدم صبح انقدر دلم واسش تنگ شده بود داشتم میمردم بیدار شه بغلش کنم
منم امشب همینو ب شوهرم گفتم. گفتم ی روز سه تاتون ول میکنم میرم پیر شدم رو شما
عزیزم من در شرایط درد و خون ریزی سر شبی پسرم بطری آب شکست وسط خونه تمام تن خودش ک فقط شرت پاش بود نرمه شیشه ب عرق های تنش چسبیده بود ، اصلا دعواش نکردم چون شوکه بود فقط توی حموم گذاشتم شستمش گفتم کارت خطرناک بود ممکن بود آسیب ببینی ، کلی گریه کرد، تمام پذیرایی و مبلا جارو کشیدم ایتقدر از خستگی درد داشتم عرق از صورتم میریخت پسرم گفت چرا گریه کردی گفتم عرق کردم عزیزم،
بچه ان کار اشتباه نمیکنن فقط دارن بچگی میکنن آروم باش
عزیزمتو امکان نداره اینکارو بکنی من کلا ادم شناسم ادم به این حساسی حرفشم نزن دیگه
با تمام وجود درکت میکنم واقعا منم خستع شدم
اگر رفتی اون موقع بگو رفتم من بیام پیشت.
میگمااگه جایی سراغ داری بیاتاباهم بریم بچه هاراهم ببریم.فقط باباهاشونایجوری گم وگور کنیم 🤣🤣🤣بچه هاخیلی معصومن مااعصابمون نمیکشه.همشم بخاطرکارای شوهرامونه.من میفهممت چی میگی.تازه مال تو دوتاس
کاملا درکت میکنم🥺
کاش اگ یوقتی همسرت هس یا بچه هارو میتونی پیش کسی بزاری بری بازار و خیابون برای خودت بگردی
دلم برات سوخت قشنگ درکت میکنم😭😭😭😭😭😭
هيچكس كه مث تو مراقبشون نيس اما سه روز برو سفر با دوستات بي بچه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.