۱۱ پاسخ

معصومه جان اصلا نزار فعلا کسی باخبر بشه اصلا به صلاح نیست
من باردار اول و دوم رو هفته ی نهم به خواهرام گفتم اما به مادرم نگفتم چون از ذپق زنگ میزد به خاله هامو کل مشهد باخبر میشدن
خانواده ی همسرم هم فقققط به خواهرشوهرم‌گفتم. بقیه همممممه ماه هشتم متوجه شدن
الانم خیلی آروم و بی سرو صدا دارم طی میکنم

من تو۹هفتگی به خانواده خودم وهمسرم گفتم که ازهمون اول بارداری مامانمو وخواهرم کمکم بودن تا همین الان🥰

هرکاری که حس بهتری بهتون میده
ارامشتون سلب نمیشه
همون کارو انجام بدید
اولویت الان شما هستید
دلتون نمیخواد اطلاع داشته باشند خوب نگید

بارداریمو همون اول به مامان بابام ، خواهرم و پدر شوهرم فقط گفتم
ولی ۱۶ هفته به همه فامیل گفتم
دوقلوییش رو هم فعلا فقط مامانمو خواهرم و پدرشوهرم می‌دونه
بابام هنوز نمیدونه چون میره به همه میگه
اما پدر شوهرم دهنش خیلی قرصه
من مامانم چون توی چهار پنج ماهگی دوقلوهاشو از دست داده الان واسه من می‌ترسه میگه فعلا به کسی نگو دم دهنشون نیفت
و با شناختی که از فامیل پدرم و یکی از جاری هام و یه عده دیگه دارم میبینم مامانم درست میگه

من مامانم و ابجیم و زنداداش بزرگم از همون اول میدونستن
مادرشوهرم هم میدونست گفتم چون کمک حالم بود
خانواده همسر و بقیه اعضای خانواده خودم ان تی دوم ک رفتم جنسیت مشخص شد گفتم
دیگه فامیل نمیدونستن تا نزدیک ۹ ماه اینا تک و‌توووک خبردارشدن

ما دوماهگی خانواده من و همسرم شام بیرون بردیم اونجا به مادر شوهر و مامان خودم باکس دادیم داخل هر کدومم ی جواب گوگولی گذاشتم.اونجا متوجه شدن.بقیه هم تو ۳ ماهگی فهمیدن و دیگه ازم انتظاری نداشتن برا کار و رفت و آمد و .... بیشتر کمک حال شدن

وییی چه حوصله داریا
من ماه اول گفتم ... بارداری دوقلو نیاز به مراقبت بیشتر و حمایت اطرافیان داره
البته من اطرافیانم به وقت دردهای بارداریم رهام کردن
فقط حسن گفتنش این بود دیگه مهمونی نمی‌دادم و رو سرم خراب نمیشدن

جنسیت بچه هاتون چیه؟

من که از همون اول گفتم ب همهشون هم خانواده خودم هم شوهرم

من هفت ماهگی گفتم

مبارک باشه عزیزم من خانواده هامون همون اول فهمیدن چون جفتم یکی بود نیاز ب کمک داشتم

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی هفته بیست‌وششم بارداری
سلام مامانا.به نظرتون من نیاز دارم برم پیش مشاور؟
قبل از اینکه تصمیم به باردار شدن بگیرم.سرکار میرفتم،و کارم طوری بو که با مواد شیمیایی سرو کار داشتم در کل ادم اجتماعی و برونگرایی هستم. قرار بود که باردار شدم به قسمت دیگه انتقال پیدا کنم.وباردار که شدم هماتوم جفت پایین عفونت ویار این همه بلا سرم اومد. ولی چون از قبلم تصمیم داشتم بچه دار بشم از کارم استعفا دادم،🥺😔الانم به خاطر مشکلات بارداری خونه نشین شدم🥲ارتباطم با دوستام قطع شده،چون با اونا بیرون میرفتیم. یا پارک ابی و اینا....از همه ادما دور شدم.تنها کسی که میاد و هست فقط خانواده خودم و خانواده همسرم و همسرمه.انگار ادمای دورم محدود شدن.انگار تو قفسم🥺😭حس میکنم به همه داره خوشمیگذره به جز من.هر روز استوری های دوستامو میبینم.باهمن مثل قبل باهم تفریح میرن....انگار که همه رفتن اردو فقط تو توی خونه موندی،حتی به کسی زنگ نمیزنم چون از بیرون بودناشون.از مهمونی رفتن و اینا حرف میزنن....من فقط میخوام زار بزنم.
نمیدونم نیازه با مشاور حرف بزنم یان،اصلا تاحالا نیاز به مشاور پیدا نکردم.نمیدونم کجا باید مراجعه کنم🥺😭