۹ پاسخ

اخه این مادرها فکر میکنن اینا بچه هاشون رو زاییدن بقیه از خیابون پیدا کردن وباید ما احترام اینا رو حفظ کنیم ..چند وقت پیش برای منم مشابهه امروز شما پیش اومد بهش گفتم خانوم فکر نمیکنید باید بچه تون پیاده شه بقیه هم برای وقتشون ارزش قایلن گفت خانوم من به بچه ام حق انتخاب میدم باید خودش دلش بخواد پیاده بشع من بهش زور نمیگم شما با بکن نکن هاتون بچه هاتون رو عقده ای میکنید گفتم خانوم میخوای بچه ات عقده ای نشه دست کن تو جیبت براش تاب بخر بزار تو خونه ات عقده های خودتو تو صورت ما داد نزن تاب رو نگه داشتم گفتم دختر خانوم وقتت تمام شد ...

خوب کردی،اگه مادره شعور داشت میفهمید بچه بقیه هم تو نوبت ایستادن و باید به بچش یاد بده بقیه هم میخوام سوار شن،منم حساسم و دخترم نوبت رهایت میکنه همیشه

بخاطر روانشناسی زرده ک میگن نباید به بچت بگی بیا پایین

به شوخی بهش میگفتی اینقدر ارامش بچه ت و خواسته هاش برات مهمه خب بهتره براش تو خونه تاب وصل کنی که با وصل عمومی پارک خودشو بقیه رو درگیر نکنه

کار بسیار خوبی کردی اینجوری بچتون هم یاد میگیره که از حق خودش دفاع کنه نه که ساکت بایسته و نگاه کنه

والا اینجور آدما چون بچه شون برا خودشون خیلی عزیزم فکر میکنن دنیا باید بکام اونا باشن.خوب بقیه بچه ها گناه داشتن.اگ خلوت بود مشکلی نبود ولی وقتی بچه های دیگه هم انتظار میکشن سخته.من خودم بچه هام رو میبرم شهربازی خیلی رعایت میکنم

از این گاو ها زیاد ب پست م میخوره🥶

چه حساسی!!!

بعضی ها واقعا بیشعور هستند

سوال های مرتبط

مامان ارین کوچولو مامان ارین کوچولو ۴ سالگی
سام خانما خواهش میکنم جواب بدین
میخوام بدونم بچه های شما تو سن پسر من هنوز این کارو انجام میدن یا نه پسر من هنوز هر چی دم دستش میاد پرت میکنه سمتمون دیگه تموم بدنمون کبوده بعد مثلا صب چشم باز میکنه میگه تاب تاب سرسره هر چی میگم مثلا صبونه بخوریم الان سرده اصلا نمیفهمه فقط هی تکرار میکنه و گریه میکنه دیگه میریم کمی بازی میکنه میگم بریم خونه صبونه بخوریم مثلا یک ساعت بازی کرده هنوز نرسیدیم خونه میگه سرسره دیگه به بدبختی میارمش خونه به زور تا وقتی یه صبونه یه ناهار هول هولکی درست کنم میمونه خونه بعد پارک تا وقتی میریم دنبال خواهرش یک میاد خونه بازم هی گریه میکنه هی بهونه میگیره بازمیریم پارک ۴ میریم تا ۶ و ۷ دیگهخسته شدم به خدا از زندگی افتادم یا در خونم خاک بازی کنه یا تو پارکم همش گریه میکگه جیغ میزنه بعدم کلمه هر چی بگی تکرار میکنه و میگه جمله هم چند تایی میگه مثلا در حد اب بده بریم بیرون بابا رفته سر کار آجی رفته ندرسه اما خیلی جاها نمیتونه منظورشو برسونه بعدم مثلا میگم اسمت چیه نمیگه آرین با اینکه بلده اسم خودشو بعدم باور کنید صبونه ناهار شامشم دوتا لقمه اونم سر پا حتی نمیشینه یا تو بغل من منم سر پا یا من نشستم این سرپا نه کارتون میبینه یا گوشی از صب تا شب بدو بدو تو خونم که میارمش فقط باید بدوم دنبالش یا با توپ بازی میکنیم
شما تو سن پسر من بچه هاتون اینجوریه یا نه بعد اصلا هم نمیفهمه چی میگم هر چی میگم حرف خودشو میزنه
مامان ماهان مامان ماهان ۴ سالگی