۲۰ پاسخ

ی چیزی میگم شاید ارومتر شی
من زایمان عالی داشتم بچم زردی نداشت و تو دستگاه نرفت
ولی متاسفانه روز دهم پسرم مامانم گفت انگار ی چیزی تو گردن بچس رفتم دکتر سونو نوشت رفتم سونو گفتن توده خوش خیم من تمام راه داد زدم و گریه کردم باز رفتیم دکتر و سونو گفتن چیزی نیس باید بره فیزیو
بعد اون تا اومدم ازوم شم جنگ شد که چه روزای وحشتناکی بود
بعد اون یهو بیضه پسرم ورم کرد که اورژانسی هفته پیش عمل شد چه روزی بود تمام تنم تیکه تیکه کردن تو اتاق عمل که پسرم از اغوشم جدا کردن ی لحظه نفسم بالا نیومد
من این ۵ ماه ذره ذره اب شدم از لحاظ جسمی به سختی خودم نگه داشتم هیچ کسی هم درکم نمیکنه همه میگن تو دیونه ای و زیادی حساسی
ارزوم یکی بگه بیا بغلت کنم شاید اروم شدی
میخوام بهت بگم تنها نیستی بدتر از من و تو هم هست و مادر شدن ی حسی که تو رو قوی ترین و در عین حال شکنندترین موجود روی زمین میکنه و این تناقض نابود میکنه ادم

منم عین خودت حساسم....از بعد زایمان ب بعد بااینکه خدارو صدهزار بار شکر دخترم همه چیش اوکی بود اما افسردگی شدید گرفتم
شوهرم هم اصلا درکم نمیکنه و سر ب سرم میزاره ب شدت

واقعا دارم عذاب میکشم🚶🏻‍♀️

منم اون روزا هیچ وقت از ذهنم نمیره
بعضی شبا کابوس کی بینم که دارم زایمان می کنم و شبای بیمارستان و. ان ای سی یو و....
منم اصلا آدم قبلی نیستم. خیلی رنجور و غمگین پ بی حوصله شدم نه اینکه خودم بگم بقیه میگن تغییر کردی
کاملا قابل درک برام🥲

وای یاد ان ای سی یو میفتم مو به تنم سیخ میشه🥺😭😭😭

ان ای سیو واقعا.....💔

منم همینطور عزیزم ان ای سیو بدترین روزای عمرم بود با این سن کم بعد از زایمان چیزایی رو تجربه کردم که نمیتونم باور کنم خیلی افسرده شدم 🥲

منم پسرم بستری بود بخاطر اینکه زود بدنیا اومد. واقعا روزای سختی بود که هر کسی درک نمیکنه. خداروشکر تموم شد ولی جاش موند 🥲

وای حق داری دختر

وای من بمیرم برای دل تو و اون مادرها ، خیلی وحشتناک بود .... دختر منم ۸ روز ان آی سیو بود ولی به لطف خدا اصلا چنین موردی ندیم ...الهی خدا هیچ پدر و مادری رو با بچه امتحان نکنه

آخی عزیزم تو بهترین شرایطم که باشی بعد زایمان افسردگی و ناراحتی و ... هست حالا که اینطوریم بوده واقعا سخته

منم یک هفته تو بیمارستان بودم.روزای بدی بود.شکم پاره باید میرفتم به بچه شیر میدادم.انقد اذیت بودم که یک هفته بیشتر نشد شیرم خشک شد.خداروشکر گذشت الان کنارمه. فقط این شیرخشک درست کردن واقعا عذابه.

سلام عزیزم نمدونم ب دعا اعتقاد داری یا نه .اما اگه دعا نویس آشنا داری برو برات ی سر کتاب باز کنه و حالات رو براش بگو یه دعایی میده انشالله ک حالت خوب میشه

من سه روز بخاطر زردی پسرم رفتم بیمارستان کودکان با بخیه سزارین و هرلحظم با غم و گریه گذشت و چون اولین تجربم بود فکر میکردم پسرمو از دست میدم و تا ماه ها اون خاطرات و غم همراهم بود ولی خب با نوشتن و پیاده روی و موسیقی اروم گوش دادن تونستم خودمو کنترل کنم

اخ خدا منم بچم بعد زایمان ۵ روز بستری شد شده کابوس برام

عزیزمممم🥲🥲🥲
ایشالا همیشه در سلامت کامل باشین
واقعا خیلی عذاب اوره

خیلی بده من دو روز برای زردی پیش بچم بودم اندازه ده سال برام گذشت

درکت میکنم

چقد سخته عزیزم
بنظرم حتما با روانشناس صحبت کن

الهی بمیرم

سوال های مرتبط