۱۰ پاسخ

واقعا فاز اونایی ک این کارو میکنن رو درک نمیکنم وقتی لپ خوشمزه بچه هس چرا باید لب بچه رو بوسید ادعای روشنفکریشونم میشه🫠

شوهر منم اوایل یاد داده بود میگفت بوس دختر لبش میبوسید من عصبانی شدم گفتم بار آخرت باشه دیگ تکرار نکرد گفتم این روش غلطه بزور حالیش کردم

دختر منم حتی با رکابی ام جلو کسی ظاهر نمیش😂چند روز پیش خواهرم داست براش ی تاپ میدوخت گف برو از پایین برام آب بیار
رستا گفت لباس ندارم زشته 😂پاشد لباس پوشید رفت پایین

منم دوس ندارم شوهرمم نمیکنه اینکارو فقط خواهرشوهرم که هرچقد میگم خودشو میزنه به نفهمی

من ک والا از همون اول اجازه ندادم ن خودم ن شوهرم ن خانوادم ن خانوادش
من زمان کرونا زایمان کردم زمان حساسی بود همه مراعات میکردن
دیگ اینجور منم یاد دادم عیبه آدم حق نداره از لب ببوسه کار زشت و بدیه آدم مریض میشه اوف میشه
اینا هم یاد گرفتن

اصلا جالب نیست
حتی والدین نباید اینکارو کنن
انگار پیشونی بچه یا سرشونه هاش رو گرفتن ک جای خصوصی میبوسن

👌👌👌👌👌👌

مثل مادر شوهر خر من

مرسی از تاپیکت
من امروز دیدمش

👌👌👌دقیقا دختر منم بدش میاد منم خودم بدم میاد بچرو ببوسن از صورت😬😵‍💫

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
مامانا پسرم دو سال و نیمشه. بعد ماشالله خیلی باهوشه. از همسناش از نظر هوشی بالاتره. اما جدیدا یه کارایی میکنه برام عجیبه البته شایدعادیم باشه اما چون دخترم هیچوقت این کارا رو نکرده برام عجیبه. گفتم بپرسم. پسرم تقریبا همه حیونا رو میشناسه و صداشون رو هم بلده بعد الان مدتیه مثلا یهو میاد میگه مامان من یه گربم بعد مث گربه راه میره صداش رو درمیاره. مثلا غذایی چیزی جلوش باشه چهاردست و پا میشه مث گریه غذا میخوره. منم خیلی حرصم در میاد با این کارش هی میگم مامان جان نکن تو گریه نیستی نباید اینطوری غذا بخوری یا رفتار کنی. یا مثلا میگه من سگم. یا من مرغم یا شیرم خلاصه عدای همه حیوونا رو در میاره. دیروز خونه یکی از دوستام بودم اونم پسرش 3 سالشه بعد تو اسباب‌بازیاش مار داشت. یهو پسرم ما رو که دید سینه خیز رو زمین رفت به پسر دوستم میگفت ببین من یه مارم. بعد میرفت جلو پای پسره میگفت من مارم باید بترسی چون نیشت میزنم.. هر چقد میگفتم مامان نکن درست نیس این کار گوشش بدهکار نبود. بعد دوستم گفت چرا این کارا رو میکنه عواقب خوبی نداره نزار اینجوری رفتار کنه. اون لحظه حرفش،به نظرم چرت اومد اما اومدم خونه گفتم نکنه حق با اون باشه بچم مث حیونا رفتار کنه جلو بقیه نشه جمعش کرد. یه بارم رفته بودیم سالن زیبایی اونجا یه عکس طاووس بود اونجا میگفت من طاووسم حالت پرواز در می‌آورد و از این کارا. ینی مثلا بریم بیرون گربه یا سگ ببینه فورا عداشو در میاره
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
سلام خانوپا توروخدا منو ببخشید اگه دائم غر می زنم آدم غر غرویی نیستم شرایط های خیلی سخت تری رو تا الان تحمل کردم و سفت بودم به این قضیه ولی مساله ی دخترم دیگه از تحملم خارجه امروز ۳ و ۴ بار تو خودش پی می کرد قبل اینکه بیارمش پیش دکتر روانشناسش تو خونه پی پی کرد دمه اومدنمون بلد ویگه خیالم راحت شد از بابتش بعد تا اومدیم تو مطب نشستیم دیدم چقدر بو میاد شصتم خبر دار شد باز پی پی کرده قبلا تا ازش می پرسیدم می گفت ولی الان جوری شده دیگه از ترسش نمیگه گاهی وقتا ازم قایم می کنه یا اینکه من می فهمم میگه مامان منو نزن 😥😥دلمم براش میسوزه به قرآن هر راهی هم که دکتر و روانشناس و مشاوره گفتن ربتم ولی فایده نداشته امروز که به دکترش گفتم گفت ماله آی کیو پایینه گفتم آخه پس چرا جیش رو میگه ولی پی پی نه گفت اون براش راحت تره ولی به احتمال خیلی زیاد این بچه بی اختیاری مدفوع داره خودمم همین حسو دارم چون بالاخره بعد این هپه تکرار و تنبیه تا الان باید یاد گرفته باشه یه بارم بهم گفت بعد اینکه پی پی کرد گفت مامان منو نزنی کسی بوده مشکل بچه ی منو داشته باشه مشکلش رفع شده با دارو ؟؟خانوم دکترش میگه با این وضع نمی تونه پیش دبستاتی بره ها اخراجش می کنند😥
مامان دخترا مامان دخترا ۴ سالگی
سلام خانما
عصری دخترام بردم پارک.تو سر سره ی پسره جلو سر سره وایساده بود نمی‌داشت کسی بازی کنه.دختر بزرگم گفت آقا پسر میشه بری کنار ما بازی کنیم اونم خیلی با قلدری گفت نه مال خودمه.دخترم گفت کارت اشتباهه این واسه همه هست نه فقط واسه تو.اونم گفت دلم میخواد نمی‌رم کنار.ی دفه کوچیکه یه اخم بهش کرد و ی هول کوچیک بهش داد گفت برو کنااار می‌خوام بازی کنم اونم رفت کنار

خیلی نگران دختر بزرگم هستم.
به نظرتون چکار کنم یکم دل و جرآت پیدا کنه؟
تو خونه همیشه تو بازی تو داستان یا حتی وقتایی با هم دوتایی حرف می‌زنیم غیر مستقیم بهش میگم ولی فایده نداره.
بعد پارک رفتیم خونه مامانم خوراکی داشتن مامانم گفت دخترا خوراکی هاتون بدین ب من بعد شام بخورید.دختر بزرگم با اینکه دلش تو خوراکی بود گفت چشم مامان بزرگ ولی کوچیکه قبول نکرد و هر جور بود گرفت خوراکیش‌.
این جور مسائل خیلی زیاده در طول روز که من همیشه نگران میکنه.
شیوه تربیتی من یکی بوده پس چرا باید ایقد تو این زمینه متفاوت باشن.خیلی دلم میخواد برم مشاور کودک صحبت کنم ولی این چند وقت ایقد سرم شلوغه فرصت نمیکنم😞