۱۳ پاسخ

باید انقدر بگردی تا یه نفر مورد اعتماد پیدا کنی زن دایی من و داییم شاغلن بچه هارو نمیرسوندن نگه دارن میگفت خونه این و اون هم برن هوایی میشن کلا سمت پرستار جوون که نرفتت ابدا انقدر گشت که یه خانوم میانسال بود حوله حوش ۴۵ ۵۰ رفت از اون خانواده هایی که این خانوم بچه هاشونو نگه میداشت پرس و جو کرد همه تاییدش کردن بعد بهش اعتماد کرد راهش داد خونه بعد ها دید خیلی تمیز و وسواسیه و خانومه هم تنها بود و پول احتیاج داشت دیگ ناهار و غذاشم میداد اون درست کنه و دوبرابر پول میداد بهش

من دیگ پاره شدم کاااش یه ادم شلخته بودم که کثیفی و شلختگی به هیچ جاش نبود بخدا سر این وسواسم اعصاب روان نمونده برام 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

مشکل شما یه کشو باید بیای خونه منو ببینی دیشب مهمونی بودم تمام لباسا وسط اتاق انقدم کم جا دارم واسه وسایلم کلافه شدم هر چقد جمع میکنم فایده نداره

برای من که کلی مهمون میادچی دست تنهام هستم دخترم بغل هیچکسم نمیره گریه میکنه

من ازسایه شمادارم😀

خونه منو ندیدی، عقد داشتیم همه لباسا وسطه خودم و شوهرم مریض اصلا نا ندارم تکون بخورم ،انقد به اینا که کمکی دارن حسودیم میشه

خواهری کسی نیست بیا بچتو‌ بگیره تو کارات کنی

عکس تو کرم ببینم

منم همش دارم میسابم همششششش ولی خب چون کمکی دارم ب فکر پرستار نیوفتادم.

سخت نگیر بابا الان بچه ات کوچیکه ب اون برس حالا مرتب نباشه چی میشه مثلا من خودم رو مرتبی تمیزی خونه خیلی حساسم ولی توی این شرایط بخوای سخت بگیری عصبی میشی

گلم این روزام میگذره

کرمت اسمش چی

تو این دورو زمونه هییچکس قابل اعتماد نیست

سوال های مرتبط