سوال های مرتبط

مامان آراز و دنیز
👧🏼👶🏻 مامان آراز و دنیز 👧🏼👶🏻 ۹ ماهگی
ماه دوم
سوپ رو شروع میکنیم
با مرغ و گوشت
گوشت مهم نیست کدوم قسمت باشه گاو یا گوساله یا گوسفند هم فرقی نداره با پیاز و فقط و فقط زردچوبه و یک مقدار آب میپزید و میکس میکنید
حالا چه اندازه مشت بچه اندازه معدش هست باید ببیند چندتا قاشق چایی خوری میشه مشت بچه مامانا یه سریا میان بعد درست شدن سوپ فقط عصارشو میدن اما شما تمام محتویات رو باید بدید هم گوشت هم پیاز ک میکس شده تا ۳روز این مدل سوپ رو به بچه میدید اگر دیدید علائمی نشون نداد سیب زمینی اضافه میکنید دوباره ۳روز میدید اگر علائم نشون نداد هویچ اضافه میکنید تا ۳روز باز اگر علائم نشون نداد گشنیز اضافه کنید همین روش رو با مرغ هم میتونید امتحان کنید مثلا مرغ رو با همین چیزایی ک گفتم بپزید اگر علائمی نشون نداد دیگ با خیال راحت میتونید سوپ رو به بچه بدید بعد از این تست همه چیز برای بچه شما مجازه همه ی میوه ها و آبمیوه های طبیعی کل سبزیجات ها
چیزای غیرمجاز تا یکسالگی سفیده تخم مرغ،عسل،و ادویه ها و بادام زمینی
حالا چندوعده باید بدید ۳وعده صبحانه ناهار و شام دوتا هم میان وعده داریم بین صبحانه و ناهار و ناهار و شام میان وعده چی بدیم همون چیزایی ک ماه اول تو برنامه غذایی بود فرنی و ماست موز و سیب اما اندازش دیگ مثل ماه اول نیست همون اندازه معده بچه یعنی مشت دستش شما میتونید مغزیجات هم با میان وعده ها میکس کنید بجز بادام زمینی ادامه تاپیک بعد
مامان فندوق کوچولو 😍 مامان فندوق کوچولو 😍 ۵ ماهگی
تجربه زایمان پارت چهاردهم
خیلیییییییییییییی زایمان سختی داشتم درد و گیر کردن بچه و ۱۲ ساعت تحمل درد و فولان و ....... اما با این حال واقعا میارزید، اگر هزار بار دیگه هم بر گردم عقب بازم میرم طبیعی، چون دردش فقط همون موقع بود بعدش انگار آب ریختن رو آتیش واقعا راحت شدم‌.
باید بگم، حتماااااااااا برای زایمان طبیعی از قبل حسابی ورزش کنید، حتمااااااااا مامای همراه خوب بگیرید چون واقعااااا کمک حاله و خیلی رسیدگی داره، و تنها نیستید، و حتما سعی کنید تا اونجایی که میتونید جیغ نزنید وگرنه هیچ انرژی ای براتون نمیمونه، منم اگر از اول تا آخر جیغ میزدم دیگه نمیتونستم زور بدم، دکترم آخر سر گفت خوب کاری کردی جیغ نزدی. فقط دو جا جیغ زدم معاینه ای که سرش بچرو رد کنن، و با برش بدون بی حسی.
اینم بگم وقتی منو داشتن میبردن بخش یک خانمی تازه سزارین کرده بود و آورده بودنش بخش زایشگاه رو به روی در اتاق زایمان من، اون لحظه ای من جیغ میکشیدم و التماس میکردم، این بنده خدا صدای منو شنیده بوده و از ترس و استرس و اینکه دلش برام سوخته بوده ، با اون وضع های های برای من گریه کرده بود، پرستاره به من گفت ایشون رو میبینی بخاطر شما کلی اینجا گریه کرد، اومدی بهش دارو تزریق کردیم یکوقت حالش بد نشه.🤦‍♀️😶
منم کلی خجالت کشیدم و خندیدم و ازش عذر خواهی کردم بنده خدا رنگ به رخش نمونده بود😂😂😂😂😶😶😶