۷ پاسخ

ایلیا بلده حرف بزنه مگه که گفت ماه نیس

انگار همه جا ابریه اصن کسی امشب ماهو دیده؟ میگفتن از همه جا دیده میشه

الهی عزیزم

منم سر همین قضیه که خیلی قبل تر پیش اومده بود خیلی مواظب حرف زدنم هستم.
چون بچه اند و بی طاقت فکر میکنند همون لحظه باید حرفت عملی شه

وای درکت میکنم
منم یبار به دخترم گفتم بریم اردکای دریاچه رو ببینیم بهشون غذا بدیم
ولی اونروز از شانس ما یدونه اردکم رو اب نبود
گریه و زاری اونجا بمااااند
تا دو روز دخترم بدقلق بود 🫤😑

عزیزم😍فردا حتما نشون بده که بد قول نشی ولی قبلش نگو،پسر منم میگفت ماه ماه

عزیزم 😍الهی دختر من امشب نگاه میکرد میگفت ماااه
حالا فردا شب حتما ببرش ببینه

سوال های مرتبط

مامان 🏵️🧚👨‍👩‍👧 مامان 🏵️🧚👨‍👩‍👧 ۱ سالگی
مامانا شما شبا هیت میرن
قربون امام حسین برم بخدا من خیلی به این ماه معتقدم ولی از بچم که واجب نیس
توی این مدت من اصلا بیرون نرفته بودم شبا قبل اینکه بچه داشته باشیم هر شب می‌رفتیم با همسرم ولی الان دوسال خیلی سختم میاد برم امشب اولین شب از محرم بود که رفتیم بیرون همسرم 11نیم از سرکارامدش رفتیم بیشتر مراسم داشت تموم میشود هوا یکم سرد بود منم نمیدونستم دخترم لباس کم بود امیدوارم مریض نشه چون آمدیم خونه هم بی حال بود همسرم میگه خوابش میاد حتما
منم گفتم از فردا شب من نمیام از بچم که واجب نیس خواب به هم ریختش الان ب زور خوابوندم شکمش صدا میداد همچین نگرانم
داخل هیت مامانای بودن بچه های کوچیک آورده بودن بعد موقع آمدن بیدارشون کردم طفلکی ها اینقدر گریه میکردن
مادر هم بیخیال آمده بود بیرون چای میخورد من همش حرص میخورد به همسرم میگفتم بچه که گناهی کرد خوب چای نخوره یکم زود بره خونه بچه بخوابونه
امشب ما هم اینگونه گذشت شما چطورین هست میرین
مامان زهرا مامان زهرا ۱ سالگی
تجربه من در دوران غذا نخوردن دخترم
حدود سه ماه دخترم هیچی غذا نمیخورد به زور میدادم تف مبکرد، شیر کم میدادم غذا بخوره فایده نداشت بدتر لاغر شد، دوبار دکتر بردم انواع شربت اشتهااور گرفتم هیچی تاثیر نداشت، و در اخر همه دندوناش که در اومد کم کم به اشتها اومد کلا سه ماه در حال دندون در اوردن بود، خیلی این سه ماه غصه خوردم نگرانش بودم همه هم میگفتن چقدر لاغره دخترت، ولی الان ماشاالله خوب میخوره بازم باید دنبالش راه برم نمیشینه ولی خوب میخوره و یه چیزی که خیلی دیدم تاثیر داره اینکه وقتی میبینه من با اشتها اون غذا رو میخورم اونم جذب میشه که بخوره هرچی بهش میدم خودمم باهاش با هیجانو اشتها میخورم که تشویق بشه، من اگه این تجربه رو داشتم وقتی بچه ام بی اشتها بود حالا به خاطر دندون یا جهش رشد سعی میکردم شیرشو بیشتر بدم که ضعیف نشه یهو و اصلا اجبار نمیکردم غذا بخوره و خودمو خودشو اونقدر اذیت نمیکردم، فقط صبر کنید که این دوران بگذره هرچی دوست داره بهش بدید با شیر بیشتر
مامان جانا مامان جانا ۲ سالگی
سلام مامانا،از دیشب تصمیم گرفتم یه وعده شیر جانارو که موقع خواب شب میخورد و حذف کنم😢
دیروز با همسرم تصمیم گرفتیم شیردهی و قطع کنم و ۳ ماه آینده برم برای لیزیک...
دیروز رفتیم پارک کلی بازی کرد و بدو بدو کرد و موقع برگشت هم تو ماشین خوابید و همینطوری گذاشتمش سر جاش،یخورده بعد بیدار شد دنبال پستونکش و گذاشتم دهنش و خوابید،پستونک فقط نصفه شب که بیدار میشه میدم بهش...
امشب هم گذاشتمش روی پام و تکون میدم بخوابه ولی عذاب وجدان گرفتم،براش لالایی خوندم ولی با بغضی که تو گلوم خوندم،هنوزم نخوابیده و همش داره تکون میخوره و خمیازه میکشه و صورتش و میماله،ولی خودمم دیگه چشمام خیلی اذیت میکنه و میخوام زودتر برم برای لیزیک،حالا الان میگم نکنه مادر بدی هستم که شیرش و قطع کردم تا به فکر خودم باشم😭😭بخدا از روز اول که بدنیا اومد کلا شیر خودم و خورد تا الان،دیگه گفتم یخورده به فکر خودم باشم،حتی لیزر بدن هم میخواستم برم گفتن بعد از شیردهی بیا...
حالا نشستم دارم زار میزنم و پیش خودم میگم چه مادر بدی هستم که به فکر خودمم و شیر بچه رو قطع کردم😭😭😭😭😭


#فرزندپروری
مامان ایرمان🧸 مامان ایرمان🧸 ۲ سالگی
جدیدا چند روزه که دوباره ایرمان لجباز شده
از نوع شدیدش!
نه اینکه قبلا نبودا
کلا اینطوریه که ماهی یک بار یا دو ماهی یک بار کلا سیستمش از اول آپدیت میشه بچم😂
هی درست میشه بعد دوباره وارد ماه جدید که میشیم تمام تنظیماتش بهم میریزه
الان تو مرحله ایه که یه وقتایی گیر میده بغل
هی میاد میگه مامان بغل
بغلللل
بعد داد میزنه پشت هم میگه بغللللل🤕
یه وقتایی کلا اجازه نمیده نزدیکش بشیم!
ممکنه از خواب که بیدار میشه یهو کلا رو مود نباشه و بی دلیل گریه میکنه
امروز که بیرون بودیم گیر داده بود تو یه مغازه با ماشین اسباب بازیشون بازی کنه
قشنگ نشست کف مغازه میگف تو هم باید بیای همینجا بشینی
حتی راضی نمیشد ماشینو براش بخرم میگف باید همینجا بازی کنیم!!
نفس عمییییق.....😩😤
تمرین صبر و تاب آوری ضربدر هزاااار😑

خلاصه که تقریبا یک ماه بود اوضاع روال بود گفتم حله دیگه خیلی خوب میتونیم باهم کنار بیایم
🫠🫠🫠
حس میکنم کم کم باید بگم به بحران دوسالگی خوش اومدی نازنین جان :(