۵ پاسخ

کار درستو کردی
باید همون دفعه اول تذکر میدادی

کاردرستو کردی عزیزم منم به بچه جاریم همش تذکر میدم اونروز دیگه از همون اول گفتم نزدیک رستا نیا اذیتش میکنی مامانشم بهش برخورد دیگه نزاشت بیاد سمت دخترم قشنگ راحت شدم از دستشون

بهترین کار اینه که بچه رو نزاری بره اونجا و به همسرت تذکر بده که تو تربیت با تو همسو باشه و به بقیه بگو حتی کار من اشتباهه من نظر اینه هیچ بچه و بزرگی نمیتونه بچه منو اذیت کنه

این باشه واسه دفعه بعدشون که جلوی اون بچه بزرگ رو بگیرن

خوب گفتی بالاخره باید یکی جلو این بچه رو بگیره نمیشه که اونم فکر کن مادر ببینه یکی بچه ش رو اذیت میکنه سکوت کنه نمیشه که خوب کردی

سوال های مرتبط

مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۲ سالگی
یه سوال چرا بعضی ها به خودشون اجازه میدن هر جور دلشون میخواد با بچه ات رفتار کنن 😐
رفتیم مهمونی چند تا بچه قد و نیم قد نوه های جاریم و با ما خونه ابجیم دعوت بودیم یه جوری قربون صدقه بچه هاشون میرن که انگار ناف آسمون باز شده فقط بچه اینا اومده پایین خدایی بچه هاشون مهربون و تو دل برو هستن دوست شون دارم ولی نه اینکه بخوام قربون صدقه بچه هاشون برم نیازی به محبت اونا برای بچه خودم ندارم ولی از عمد دختر جاریم جلو همه میگه به پسرش که ببین عمو مصطفی چقدر دوستت داره ( منظورش شوهر من که عموی خودش میشه ) ببین میگه چه پسر خوبی هستی ، با ادبی موهاش چقدر خوشگله قشنگ دو تا هندونه میزاره زیر بغل شوهرم که یعنی قربون صدقه اش بره بعد همیشه خدا ادعای عقل کلی و با سوادش میشه با پسرش سر گوشی من که دست پسرش بود بحث داشتن بعد یکی دو بار به پسرش گفت مامان گوشی مامانش هست بهش بده پسر منم دو سال کوچک تره نمیتونه حرف بزنه جیغ میکشید یدفعه برگشته به پسرش گفت بهش بده صدا شو در نیار منظورش بچه من بود اصلا من هیچی نگفتم اگر من این حرف و میزدم خدا شاهده جاریم و دخترش می پریدن به من چرا کسی به خودش اجازه این حرفا میده به بچه هاش بزنه یا اینکه خواهر خودم و دامادمون جلو اونا و بچه هاشون بچه من و دعوا میکردن که جیغ نزن یا فلان چیز و بهشون بده برای اینکه نخوان به اونا چیزی بگن اونا هم دو تا پسر داشتن یکیش سه سالش هست اصلا بچه من متوجه نیست به یه بهونه پسرمو صدا میزدم کسی به خودش اجازه نده چیزی به بچه ام بگه
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه پشت پرده لجبازی
لازمه این رو بدونیم بچه ها با هم متفاوت هستن
مثلا بچتون که دنیا اومد چرا نگفتن چه فرقی داره همه بچه ها مثل هم هستن
نه بچه ها خانواده ها و گروه خونیشون و همه چیزشون متفاوت بوده
پس روان اون بچه هم فرق داره
وقتی بچه شما با بچه تخت بغلی متفاوت بوده پس بچه تو مدرسه و بچه ها تو مهمونی همه با هم متفاوت هستن پس ما باید اون ویژگی هارو در روان کودک باید متوجه بشیم
مثلا اگر یک راه حلی در بچه دوست من مؤثر بوده قرار نیست در بچه من هم مؤثر باشه
دلایل رفتار بچه ها تو چهار قسمت می‌گنجه:
دلایل جسمی
ویژگی های روانی
دلایل محیطی
مسائل ارتباطی
یکی از چالش‌ بچه ها که برای دستشویی رفتن بیاید با این چهار دسته دلایل رو بررسی کنیم
تصور کنید یه بچه ۴ یا ۵ ساله هستید
اولین بار که پی پی رو دیدید ترسیدید و حس کردید یه چیزی از شما کنده شده بعد هم بخاطر یبوست درد شدیدی رو احساس کردید و دیگه همش می‌ترسید که اون درد بیاد سراغتون برای همین یه راه حلی برای خودتون پیدا کردید اینکه انقدر خودتون رو نگه می‌دارید که دیگه پی پی نیاد که اون درد رو تجربه نکنید
حالا شما برای خودتون راه حل پیدا کردید و دارید با این ترس سرو کله می‌زنید و اون طرف مادرتون هی میاد بالای سرتون
ااا پی پی داری ببین خودت رو نگه داشتی
الان مشکل پیدا میکنی ها
چرا اعصاب من رو خورد میکنی
و براتون سوال میشه نکنه مادرم میخواد من رو اذیت کنه
نمیفهمه من درد دارم و ازین میترسم اون نمیدونه شما به مسائل اون واقف نیستید و ببینید چقدر قضیه برای بچه ترسناک و دردناک میشه و این بچه میوفته تو چرخه لجبازی و بیشتر خودش رو نگه میداره
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه پشت پرده لجبازی
چالش رایج بچه ها :
مثلا بچتون برای لباس خاصی مقاومت میکنه همش فکر می‌کنید این بچه میخواد شمارو اذیت کنه و میرید کاردرمانی و اون میگه بچه شما مشکل حسی داره و بخاطر این مشکل حسی هست که یه سری لباس ها رو نمیتونه بپوشه و خیلی وقت ها تو لباس پوشیدن با شما چالش درست میکنه و بچه شما نه لجبازی میکرده نت شمارو اذیت میکرده و اینجا داشته می‌گفته که من یک مسئله ای دارم من نمیتونم این رو بپوشم این من رو اذیت میکنه ولی ما نمیدونستیم تو دنیاش داره چی میگذره و حالا که میدونیم مسئله پیش حسی داره میریم پیش کار درمانگر و اون باهاش کار میکنه و منم یه سری لباس هاش رو کنار میزارم
مثلا ساق شلواری فعلا پاش نمیکنم چون بچم عصبی میشه و تو چرخه لجبازی نیوفته و خیلی وقتا وقتی اون بچه رو می‌شناسیم از ایجاد اون چالش پیشگیری میکنیم
پس ما اول باید دلایل لجبازی رو بدونیم
و چطور حالا باید حلش کنیم
و این رو بدونیم ما باید مادری باشیم که به اندازه کافی خوب باشیم و اون قدر که از دستمون بر میاد و من توی این مسیر دارم حرکت میکنم
چجوری شکاف بین ما و هدفمون پیش میاد ؟
وقتی ارتباط ما با کودک مختل میشه آدما دیگه خیلی خوب با هم همکاری نمیکنن
خیلی وقت ها چالش های جدی دارند اینکه چطور این ارتباط رو ترمیمش کنیم و برای ترمیم باید خودمون و طرف مقابل رو بشناسیم و این فرآیند دو طرفه هست
مامان سهراب👶 مامان سهراب👶 ۲ سالگی
سلام مامانا ظهرتون بخیر 🤗
یه مسئله مهم هس در مورد تربیت بچه هامون گفتم باهاتون به اشتراک بزارم
پس حتما وقت بزارین بخونین ممنون😘

حدودا یه پنج ماهی میشه من برای تربیت سهراب و افسردگی خودم میرم پیش مشاور و خب چیزای خیلی مفیدی یادگرفتم دلم خواست با شما هم اشتراک بزارم
یکی از مهم چیزایی که گفته و من اجرا میکنم نگفتن کلمه ( نه و نکن ) هست که با مامانا توی روز خیلی تکرار میکنیم و همین دوتا کلمه باعث کلی چیزای مخرب میشه که حالا براتون مثال میزنم و میگم چرا نگیم
و اینکه میگن وسایل خونه رو جمع نکنین تا بچه عادت کنه دست نزنه مشاور میگفت این کاملا اشتباهه چون ذاتا بچه ها کنجکاو هستن دلشون میخواد به همه چی دست بزنن وقتی وسیله ها باشه مطمئنا همش باید بگی دست نزنی نکن میشکنه برای جلوگیری از اینا بهتره که وسیله های خطرناک جمع بشه

حالا چرا به بچه نگیم نه :

پایین میزارم حتما بخونین

کلی مبحث دیگه هم هس تو تاپیک های بعدی میزارم
حالا بیاین باهم درموردش بحث کنیم

عکسم خودم گرفتم توی حیاط خونه مامانم افتابگردون کاشتن خیلی نازه🌻