۶ پاسخ

افسردگیه

عزیزم منم مثل توام اخه به هیچکسم نمیتونم بگم الان دو ماهه نه خواب دارم نه خوراک فقط استرس بچم ، چون یکم ریز هست شیرخوردنش تو خوابه فقط فکرای بد راجبش میکنم اصلا کنترل ندارم رو خودم بچمو نمیتونم با خوشحالی بازیش بدم خدایا چرا اینطوری شدم😓😓 هی‌میگم چرا سینه خیز نرفت چرا گردنش شله چرا دستاشو مشت میکنه و انقدددد فکرای بد ک توانمو میگیره

دقیقا منم اینجوریم 🥺🥺

میتونه باشه ولی هرروز دی و اهن بخور حس و حالت بهتر میشه

نه طبیعیه از عشق زیاده منم یوقتا تاکجاهافکرمیکنم حتی گریه میکنم بعدمیام سراغ گوشیم که فکروخیال نکنم هی ذهنتو بده سمت مدرسه رفتنش درس خوندنش اینکه چکارا قراره بکنی براش و...

چ فکرایی مثلا بگو

سوال های مرتبط