۸ پاسخ

فکر کنم حمله پانیک بهت دست میده

یا پنیکه یا از تیرویید
بعد زایمان ممکنه ک عملکرد غذه تیرویید بهم‌بریزه
همی‌ن حالت خفگی‌داره

پنیک هست تجربش رو واشتم

خواهر از اعصابته فکر میکنی عصبی نشدی و استرس نداشتی اینا واسه اعصاب خوردیای گذشته است

پانیک میشی عزیزم

منم تو اتاق عمل سر سزارین اینجوری شدم. از استرس. نمیتونستم نفس بکشم. ضربان قلبم رفته بود بالا، عرق سرد، بدنم میلرزید و گلاب به روتون ۴ بار بالا آوردم با وجود اینکه ناشتا بودم. خیلی خیلی حال بدی بود

واای من موقع سزارین تو اتاق‌عمل اینجوری شدم🥲
جوریکه گریه میکردم
بهم گفتن حمله عصبیه

تو خونه اسفند با کندر دود کن
روی صوزتت گلاب اسپری کن

سوال های مرتبط

مامان زردآلو مامان زردآلو ۶ ماهگی
تجربه بارداری و زایمان من پارت نه:
راستی سوند منو بعد بی حسی زدن و من اصلا اصلا هیچی متوجه نشدم خیلی خوب بود بعد از اینکه بخیه زدن دکترم اومد ماساژ رحمی داد من خیلی قبلا بهش گفته بودم از ماساژ رحمی میترسم واسه همین دکتر حسابی ماساژ رحمی رو انجام داد که بعدا لازم نشه انجام بدم باز
منو بردن ریکاوری اونجا اولش خیلی خوب بودم ولی به شدت تشنه بودم یکی دوباری پرستار یه قلوپ کوچولو اب بهم داد و دفعه اخری زد تو گلوم داشتم خفه میشدم نمیتونستم نفس بکشم بعد چند دقیقه ای فاطمه کوچولوی مامانو اوردن و شروع کردن به شیر دادن بهش وای خیلی عجیب بود از وجود خودم داشت غذا میخورد🥹فاطمه رو که بردن لرزای منم شروع شد وای تموم بدنم میلرزید خیلی بد بود جونم به لب رسید من نمیدونستم بعد زایمان اینجور لرزی به جون ادم می افته شاید یکساعتی همینجوری لرزیدم و دو بار دیگه واسه ماساژ رحمی اومدن دفعه اخر خیلی دردم گرفت و تا یک هفته بعدش هر کی میومد سمتم میترسیدم ماساژ رحمی بده واقعا برام کابوس بود بهتر که شدم منو بردن بخش تو راه بخش که تو اسانسور بودم خواهرمو دیدم که داشت میرفت بخش دخترمو ببینه کلی حس خوبی بود دیدنش یادمه همون لحظه یه عکس ازم گرفت الان که نگاه میکنم عین زردچوبه شده بود رنگم و لبام سفید سفید شده بود😅تو بخش اومدن همانا شروع دردام همانا یه سه چهار ساعتی درد داشتم و حالم خوب نبود هرچی هم مسکن میزدن تاثیری نداشت🥲