۴ پاسخ

تو کوچه بازی کردن مال زمان دهه ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ بود نه الان که همه یا دارن گل میکشن یا مواد یا هر کس و ناکسی توی کوچه خیابونه.‌اشتباه ترین کار الان بازی کردن بچه توی کوچه اس

پسرمنم کلا هرکی هرچیز بدی بگه سریع جذب میکنه منم خیلی غصه میخورم ولی کاریش نمیشه کرد چون انگار بهش احساس قدرت دست میده ولی جلوی من خیلی سعی میکنه جلو خودشو بگیره بیشتر وقتایی ک خیلی جو گیر میشه ی حرف بد میزنه یا بی احترامی میکنه

عزیزم یه دوره داره تا از سرش بیفته تنها چاره اش هم بی توجهی کامل هست انگار نمی‌شنوی
راستی پیش دبستانی ثبت نامش کردی هزینه اش چقدرع

سلام قشنگممم،بجززز دور کردن این رفتارارو داره میبینه از همون ادم مثل پدرش و اینکه باید بزاری بگذره این روزام منم پسرم اینجوریه توکوچه میره وکنترلشم الان برام مقدورنیست بخاطرشرایط
فقط سعی کن وقتی فحش میده مثلا باهاش قهرشی صدات کرد جوابشو ندی خیلی جاهام نشنیده بگیر فحشاس

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۵ سالگی
خانما تورو خدا کمکم کنید پسر من شبا تو اتاق خودش می‌خوابه خیلی وقته ، هیچ وقتم مشکلی نداشته ، شبا ساعت ده و نیم میبرمس تو اتاقش براش قصه و لالایی میگم بوسش میکنم و با هم حرف می‌زنیم ، دیگه ساعت یازده خواب بود ،بعذس دیگه من میومدم تو اتاقم ، خودش هم میدونین که وقتی خاوبس می‌بره من میام تو اتاقم و هیچ مشکلی نداشت ، الان سه چهار شبه نمی‌دونم چش شده همین کارارو براش میکنم اما میگه خوابم نمی‌بره ،بلند میشه گریه می‌کنه میگه خوابم نمی‌بره بیام تو اتاق شما ، دو شب بردمش تو سالن با هم جا انداختیم خوابیدیم ولی دیدم اینجوری نمیشه ، باباشم باهاش صحبت کرد که باید مثل همیشه هر کسی تو تخت خودش بخوابه ، اونم قبول کرد اما دوباره شب که شد ماجرا شروع شد ، الان دو ساعت آوردمش تو تختش ،هر از چند دقیقه یه بار بلند میشه میشینه میگه من اگر بخوابم تو نری ها ، تو بمون ، مشکلم اینه اگر هم بگم باشه دو باره ساعت سه صبح بیدار میشه با گریه میگه کجایی ، منم از بس نشستم پایین تختش خسته شدم خودمم خوابم میاد عصبانی شدم خیلی دعواش کردم گفتم می‌خوام برم تو اتاق خودم اونم خیلی گریه کرد ولی مجبور شد قبول کرد ،حالا هم فکر کنم خوابیده ، ولی خیلی نگرانشم ، نمی‌دونم چش شده ؟اصلا اینطوری نبود
مامان دلبر🧿 مامان دلبر🧿 ۵ سالگی