سلاام دخترا چطور مطورین؟
بد چجند روز مشغله و مهمونی رفتن وقت کردم بیام 😬 صدای منو میشنوین از یه مادر خسته و بی خواب که کلی کار داره ولی فقط وقتمو با دخترم میگذرونم به خصوص که دیشب افتاد زمین از تخت برای اولین بار خیلی حالم بده و خودمو مقصر میدونم خداروشکر که هیچیش نشد و خدا رحم کرد ولی اون صداش ار تو ذهنم پاک نمیشه 😭یه تجربه بیام بگم اینجوری که شد ساعت سه صب بود من زنگ زدم به مامانم و ازش راهنمایی خواستم و گفتم چیکار کنم چون حالمون خیلی بد بود با شوهرم من چون خونده بودم یکساعت هیچی ندیم و نخوابونیم مامانم گفت حتما بهش یکم اب و یا شیر بده ببین قدرت مکیدن داره اگه خورد هیچی نیست و گفت وقتی اروم که شد دست بکش به همه جاش ببین جاییش درد نمیکنه قرمز نشده و خداروشکر هیچی نبود بعد یکساعت قشنگ بهش شیر دادم و خوابوندمش خودمم تا ۸ صب بیدار بودم و حواسم بهش بود یکیم زیر سرش رو یه بالش کوچولو گذاشتم که بالاتر باشه سرش
دیدم همه چی خوبه و دوباره بهش شیر دادم خوابیدیم باهم تا ساعت ۱۱
خیلی شب بدی بود خیلی بمیرم من براش مادر خوبی نیستم که افتاد از رو تخت 😞

تصویر
۶ پاسخ

ای جان،خدا رحم کرد..اسپند بده،تخم مرغ بشکون براش...
راستینم خیلی شیطون شده،باید ۲۴ ساعته حواسم بهش باشه،الانم یاد گرفته میزارم روی تخت میخواد بیاد پایین🥴

منم پسرم تقریبا ۹ ماهه بود رفته بودیم عروسی دیرم اومدیم خونه اون شب ما سه نفری رو تخت خودمون خوابیدیم چشمتون روز بد نبینه همین حوالی سه شب بود یهو از خواب بیدار شدم دیدم بچه غلت خورده اومده لبه تخت دلم ترکیداینقدر ترسیدم که نگم پا شدم صدقه انداختم و از اون شب ما روی زمین میخوابیم حتی رو تخت خودشم نزاشتم

بلا دور باشه عزیزم.
من دیگه کلا زمین مبخابونمش.
اونروز دست گرفت مبل راه بره افتاد
میترسم از تخت خودش بندازهپایین

عزیزممم این اتفاقا برای بچه ها پیش میاد.منم دخترم هفته پیش تو حالت نشسته با سر افتاد زمین.خیلی الکی الکی،حالا دختر من چند ساعت بعد یه کوچولو بالا آورد که بردم سریع بیمارستان یه چند ساعت بستری کردن که خیالمون راحت بشه.مردم و زنده شدم.ولی میگم که این سن بچه ها خیلی سخته برای مامانا که چهارچشمی باید حواسمون بهشون باشه ولی خودتو سرزنش نکن عزیزم

سلامممم خوبی
وای خیلی سخته واس منم از پله کوتاه افتاد مردم ینی انقد گریه کردم

منم دیشب بچم افتاد تقصیر شوهرم بود ولی خودمو نمیتونم ببخشم ...

سوال های مرتبط

مامان جانای قشنگم 🧸 مامان جانای قشنگم 🧸 ۱۲ ماهگی
سلام خانما خوبین 🖐️

بیاین که من امروز سخت ترین روز زندگیم بود مردم و زنده شدم اتفاق بدی واسه دخترم افتاد بدیش اینه من خودمو مقصر می‌دونم 😓😭😭
با خودم میگم تو وظیفت اینه که فقط مواظب بود باشی فقط باید حواست بهش باشه اگه چیزیش میشد من چه خاکی تو سرم می ریختم از صبح نماز میخونم و دعا میکنم و شکر میکنم که خدا مواظبش بود 🥺😭😣💔

اینجوری بود که خونه مادرشوهرم بودیم مهمون داشتن اونجا من روی نیز غذا خوری نشسته بودم تو آشپزخونه جانارو گذاشتم رو میز داشت با اسباب بازی هاشو بازی میکرد پدرشوهرم اومد خونه از روی نیز پاشدم که احوالپرسی کنم جانا فک کرد میخام برم با اینکه یک دستم به جانا بود خودشو پرت کرد افتاد از رو میز روی فرش به کرن ی صدایی کرد سرش و گردنش فک کردم خدایی نکرده شکست داد زدم که بچم خدااااااا 😭😭😭😭
همه اومدن شوهرم تو حیاط بود اومد سریع بغلش کرد من اون صحنه کور شده بودم تمام بدنم داشت می‌لرزید از روی زمین که برش داشتم بغلم کردمش قلبم از سینه داشت میزد بیرون شوهرم آوند گرفته ازم گفت چه جوری افتاد گفتم به سر گفت سریع باش بریم بیمارستان سریع سوار ماشین شدیم با مادر شوهرم رفتیم بیمارستان پرونده تشکیل دادن و عکس از گردنش و سرش گرفتن دکتر ماینش کرد
😓😭💔
گفتن خداروشکر خوبه هیچ مشکلی نداره. 🤲🧿
گفتن نیم ساعتی بشینید ببینم بالا نمیاره بهش شیر هم دادیم با آبمیوه خداروشکر خورد و بالا نیاورد بعد یک ساعت دکتر دوباره اومد ماینه کرد و عکس هاشو چک کرد دوباره گفت الحمدالله که خوبه و اتفاقی نیفتاده واسش 🤲🤲🥹

اومدین خونه بعد تقریباً دو ساعت خوابید و الآنم خوبه خداروشکر غذا شو میخوره بازی می‌کنه حالش خوبه