۴ پاسخ

من سر پسرم خیلی درد هام وحشتناک بود از طرفی هم همش معاینه میکردن و دروغ میگفتن بهم که الان بچه میاد 😥 چندین بار وسایل زایمان رو باز میکردن دوباره جمع میکردن خبری از بچه نبود. دیگه کلافه شده بودم 😵‍💫😡سروصدام بیشتر شد اومدن دعوام کردن منم هرچی فحش و بد و بیراه بود بارشون کردم .بعد لحظه ایی که بچه داشت میود ومن داشتم آروم میشدم پرستارا میگفتن دیدی چقدر فحش دادی بهمون حالا پشیمونی ؟
گفتم نه حقتون بود😅

😂😂😂😂😂من از جیغ و داد میترسم ، کلا از صدای بلند میترسم ، بچمم همین طوریه یکم که صدای بلند میشنوه خودشو سفت میکنه ، میترسم روزی که دارم زایمان میکنم یکی جیغ بزنه من نتونتم بزام😂

وای کاش اون روز برسه من راحت شم خیلی خستم 😂😂😂😂البته روز بعد از زایمان راحت

واییی بخیه هام درد گرفت😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد هفته سی‌وسوم بارداری
بحث طبیعی و سزارین بود تاپیک قبلی. یاد زایمان اولم افتادم. شما که منو از نزدیک نمیشناسین . ولی اونایی که میشناسن من معروفم به لوس بودن . ینی کسی تو جهان رو پیدا نمیکنی به اندازه من لوس باشه دستم زخم بشه غش میکنم 🤣 خدا نکنه یه جام درد بیاد خودمو میکشم فقط. حالا اون وقتا که ۲۱ سالمم بود سفت و سخت واستادم الا بلا طبیعی . همش فک میکردم دردش مثل پریودیه. چون زایمان اول ادم تصوری نداره ک . همش فک میکردم تو رایمانم قراره خاب و بیدار باشم . اصلا ذره ای استرس نداشتم تا ۴۰ هفته رفتم رفتم بیمارستان . اونجا یه کم ترس افتاد به جونم . ولی دقیقا مثل تصورم زایمانم تو خاب و بیداری بود . انکار تو اسمونام یه همچین چیزی . بعد اینجا همش میگن زور زدن سخته و اینا من همش فک میکنم میگم خدایا من اصلا زوری نزدم یه لحظه چشام و باز کردم دیدم بچه تو دسته دکتره🤣 نمیدونم چیشد که زایمانم انقدر راحت بود . واقعا راحت بود . نمیکم درد نداشت ولی اینحا میبینم کلی بخیه خوردن یا چندین ساعت درد کشیدن اصلا اینجور نبودم . وقتی ام بچه اومد . وای نگم براتون یه حس سبکی داشتمبلند شدم هی راه میرفتم کیف میکردم دیگ شکم نداشتم لگنم درد نمیکرد سنگین نبودم راحت میرفتم دستشویی انکار از ففس ازاد شدم .🥺اینم بگم زایمانم با اپیدورال بود .(بدون هیچ عوارضی حتی ذره ای)