۴ پاسخ

خداقوت عزیزم

خب خداروشکر عزیزم

دو روز دیگه عمل منه برام دعا کن

عزیزم خداروشکر که به سلامتی زایمان کردی من سر زایمان اولم انقدر سختی کشیدم فقط آرزوی مرگ میکردم

سوال های مرتبط

مامان زهراکوچولو🫀❤️ مامان زهراکوچولو🫀❤️ روزهای ابتدایی تولد
پارت اول###
سلام خانما ازتجربه زایمان طبیعی بگم براتون
وقتی وارد ماه نهم شدم ازوسطاش شروع کردم پیاده روی هرشب بعضی مواقع ورزش کردن ورزش چون سختم بود تنبلی میکردم ولی ب مدت دوهفته هرشب پیاده روی زیادمیکردم ولی هیچ‌علائم دردی نداشتم شکمم بالابود ۳۸هفته تمام کرده بودم دکترگفت دهانه رحمت بستن بااینک زیاد راه رفتم بهم گفتن اسپنددودکن اینا ولی چون دکترگفته بود انجام نده ندادم خلاصه بهداشت گفت تا۴۰هفته وقت داری ولی من خیلی خستم شده بود عمم گفت آویشن بخور زود زایمان میکنی ۳۹هفته ۲روزم بود من شب رفتم خونه مامانم برام آویشن درس کرد بانبات خوردم صبح بعدش دوباره عصری خوردم رفتم پیاده روی کردم برگشتم یکم شکم دردگرفتم فرداش دوباره ی لیوان خوردم دوباره شب رفتم پیاده روی یه مسافت زیادیو راه رفتم توراه حس کردم یچیزگرم ازم افتاد شورتم یکم خیس شد رفتم یکم کمر دردگرفتم دردش مثل پریودی بود اولاش قابل تحمل بود خلاصه رفتم خونه دیدم شورتم خیسه یکمی خونی شده مثل رگ ب مامانم نشون دادم گفت علائم زایمان داری آماده میشی خلاصه پاشدم حموم کردم کارکردم توخونه یکم ساعت ۲شد دردای من شروع شد خیلی درد داشتم هی میگرفت ول میکرد ۱۰دقیقه بود منظم بعدهی کمترکمترمیشد عمم گفت نمیزارمت‌بری بیمارستان درداتو توخونه بکش تاصبح ساعت۷درد داشتم من همه هم بام بیداربودم عمم معاینم کرد گفت ۳سانتی الان میتونیم بریم بیمارستان