۹ پاسخ

خیلی حس نابی

بله پسر منم همین قدر با احساس ه چند دفعه پیش اومده🥹

خدا حفظش کنه پسر گلی مهربونت رو😍

اخی خدا حفظش کنه 😍

پسر منم رفته بودم دندون پزشکی انگار فهمیده بود قراره درد بکشم همش گریه میکرد

ای جانم ایشالله بشه سنگ صبورت

خدا نگهش داره پسر من به هیچ جاش نیس😂😂😂😂😂

واسع منم پیش اومده
خدانگهش داره

ای جانم

سوال های مرتبط

مامان دنیز🥰 مامان دنیز🥰 ۱ سالگی
امروز پسر برادرشوهرم اومد اینجا هرروز میاد با دنیز بازی میکنه ناهار همینجاس
دوباره میره عصر میاد تا شب ساعتای ۸و ۹

امروز ناهار خورد رفت بازی کنه
ماهم داشتیم ناهار میخوردیم داشت بازی میکرد اومد بادکنک رو بگیره یهو سرش خورد به لبه مبل این بچه هیچیییی نگف یکمی بغض کرد هیچیییی نگفت منم خودمو زدم اونراه ک مثلا چیزی نشده ولی طاقت نیاوردم رفتم سمتش سرشو نگا کردم پیشونی بچه کبود شده بود بغلش کردم گفتم الان گریه میکنه نکرد
این بچه چقدر سفته خدایاااا قلبم هزارتا تیکه شده
انقد ک از ظهری فکرشم این بچه درداشو بره ب کی بگه ادم با باباش ک راحت نیس مامان میخاد ک مامان اینم رفته
از وقتی دنیز تقریبا تونسته راه بره با کمک وسایل و اینا کلا چسبیده ب من دسشویی هم ک میرم کلی جیغ و گریه تا برگردم حتی اگ باباش باشه
ب قولی میگن اضطراب جدایی داره
از زمانی ک اینجوری شده دلم برا پسربرادرشوهرم هزارتیکه میشه ک مامان نداره
دوستای قدیمی تر میدونن ک همون موقع ک مامانش هم بود کلا میومد اینجا وقتیم رفت دو سه بار مریض شد بچه من تا صبح پیشش بودم تبشو چک میکردم ب زور داروش میدادم
امروز یه جوری شدم میگم گناه این بچه چیه خدایا باورتون نمیشه یه بچه باهوش سرزبون دار (جدا از فحشای ک میده😐) ببین از این بچه هایی ک هممون الان تلاش میکنیم داشته باشیم از ۷ ماهگی خودش با قاشق غذا میخورد خودش شبا میخابید یکی دوبار مامانش شیرش میداد
از این بچه هایی ک سر سه روز از پوشک گرفته شد فقط ب خاطر اینکه جیششو نگه میداشت از اون بچه های خوش خوراک
بمیرم برا این بچه یه روزایی خیلی عصبیم میکنه ها ولی چی بگم بچس نمیدونم چیکار کنم براش هیچ کاری از دستم برنمیاد 💔💔💔💔
مامان آقا نویان 🩵 مامان آقا نویان 🩵 ۱۱ ماهگی
خیلی حس گوهی دارم امشب 😭یهو منفجر میشم میزنم زیر گریه بعد به این فکر میکنم ک من یه مادرم باید قوی باشم اشکامو پاک میکنم دوباره از اول تلاش میکنم 😭
صبح نویان با صورت افتاد رو تیزی ورودی بالکن صورت و پیشونیش کبود شد بمیرم براش چقدر گریه کرد ریسه رفت 😞😭
غروب هم خودش دستشو گذاشت لای در لباسشویی من کمرشو نگه داشته بودم ک باهاش بازی کنه یهو جیغ کشید دیدم دستش مونده هول کردم بقران فکر کردم دورازجونش برق گرفتتش دستشو کشیدم بمیرم الهی😭
الانم ک انقد بیدار شد هی راه بردم خابید دوباره گذاشتم و از طرفی باباش کمک نکرد عصابم داغون بود ک چرا خی بیدار میشه خدا منو بکشه😭
گذاشتم رو پام ک با گوشیم لالایی رو دیدا کنم لج کرد ک چرا بلند نشدی بجرخونی بد گریه کرد ریسه رفت منم ترسیدم بخدا انگار قلبم از جاش زد بیرون داد زدم 😭لال شم الهی از صدام ترسید وای مثل روانیا شد بچه 😭
کاش امشب زود صبح بشه فقط چقدر از صبح بجم تو عذابه خیلی بد ترسید یهو باباشم دید بدتر شد اصلا
چهارقل خوندم براش بازم راحت نخوابیده مدام وول میخوره غلت میخوره گیر میکنه ب حفاظ گهواره جیغ میزنه 😭به لثه های ورم کردش پاراکید مالیدم امیدوارم اروم شه 😞😭
تو این بدبختی به این فکر میکنم هر شبی که تصمیم میگیرم دگ‌لاغر بشم فست بگیرم نویان این بلاهارو سرم میاره میر** ینه تو مغزم بعد یه هفته پرخوری میکنم مثل گاو ...