💞💕تقدیم مامانای گل..
میخوام چنتا تجربه بگم..
پسرم تا ۱۷ ماهگی شیر خودمو خورد. از یکسالگی خیلی کم میخورد. ب مرور دیگه نخورد و از ۱۷ ماهگی من شبا یا گاهی هم در طول روز بهش شیرخشک میدادم.
تا اینکه رسید ب ۲۰ ماهگی. دیگه شیر خشک هم ندادم. شیر پاستوریزه ک میدادم نمیخورد، انگاری طعم شیر خشک رو نمیداد. برای چند هفته کلا دیگه هیچ شیری ندادم بهش.
تا از دیشب گرم میکنم و داخل شیشه شیرش میریزم و میخوره. طعم شیرخشک رو فراموش کرد طی این هفته ها.
و اینکه ی مدت میرفت داخل تختش و هی دراز میکشید. میدیدم ک علاقه نشون میده، میبردمش. تا امشب بردمش و شیرش رو اونجا خورد و کلی بازی کرد و شاید نیم ساعت بیشتر شد ولی بالاخره تونست داخل تختش خودش بخوابه.
من ادم خیلی صبوری نیستم ولی برای اینکه شاهان این هارو یاد بگیره خیلی صبوری میکنم. تا قبل این هم خودش مستقل کنار من میخوابید .بماند ک یکماهی وقت گذاشته بودم.
برای پستونکش هم سرشو قیچی کردم خیلی کم میخوره. بیشتر یر گرمش میکنم. همونم ب مرور کوتاهتر میکنم و انشالله تا سر سالش دیگه نمیخوره..
شماها هم با صبوری انشالله موفق باشید..🫠🫠🫠

۱ پاسخ

برا من دوقلوان نمیدونم چیکار کنم رو تختشون بخوابن

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۲ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد
مامان جذابم👀❤️ مامان جذابم👀❤️ ۱ سالگی
سلام تجربه من از شیر گرفتن پسرم

پسرم کامل شیرخشکی بود تا یک سالگی مرتب میدادم یک سال و یک ماه بهش شیر پاستوریزه دادم اینم بگم شیر شبشو از ۸ ماهگی کم کم کامل قطع کردم اون یک سال ‌و یک ماهگی که شیر پاستوریزه رو شروع کردم فقط روزا بود تا یک سال ‌و دو ماه بهش پاستوریزه دادم بعد یه قوطی شیر خشک گرفتم نان دیدم بدجور بچه یبوست شد دیگه دوباره پاستوریزه رو شروع کردم بهش ماست و پنیرم میدادم تا یک سال و ۵ ماه دیدم بچه بدجور به شیشه وابسته شده مدادم روزا در حال مکیدن بود غذا نمیخورد فق شیشه دیگه تصمیم گرفتم ازش بگیرم دیگه موقعی که شیر میخواست سرگرمش میکردم نخود و کشمش میدادم یا خوراکی‌های مجاز فقط بگم تا یه هفته موقع خواب اذیت میکرد ولی صبر میخواد شیشه شیر هاشو هم قائم کردم گفتم سگ کوچولو چو چو اومده برده😂
دیگه کم کم خودش نخواست الان بچه من راحت چندین ماه از شیر گرفتمش واقعا آدم راحت میشه بچه بهترم غذا میخوره بازی میکنه قبلش فق شیشه به دست بود