مامانایی که بچه همسن دختر من دارید، شما ارتباط بچه هاتون با بچه های دیگه چطوریه؟
دختر من خیلی خجالتیه کلا وقتی غریبه میبینه چه بزرگ‌ ترا چه بچه ها، ساکت میشه، بعد طرف زیادی بهش توجه نشون بده نگاهش کنه بغض میکنه. بغلش کنه که گریه میکنه
یه همسایه داریم دخترش سه سالشه، بعد خیلی دخترمو‌ دوست داره هر بار میبیندش میاد سمتش بغلش میکنه بوسش میکنه، میخواد دستشو‌ بگیره، دخترم گریه نمیکنه ولی خیلی احساس ناراحتی میکنه، یهو تو صورتش بغلش میکنه.. طبیعیه اینجوریه؟ ممکنه به خاطر سنش باشه؟

احتمالا دختر نازت شخصیت درون گرا داره
من بچه ی اولم مث دختر شما بود، به سختی با جمع همراه میشد. با خودمون تو خونه خیلی خوب بازی میکرد اما خون کسی که میرفتم میچسبید به من می نشست یجا
حتی خوشش نمی اومد غریبه تر ها بهش توجه نشون بده
حتی الانم که ۷ سالشه خوشش نمیاد مثلا وقتی لباس نو پوشیده آدمای اطراف واکنش نشون بدن و هی بگن مبارکه و اینا...
برای بازی با بچه ها هم کوچیک تر که بود خیلی کم همبازی میشد با بچه ها
از سه سال و نیم کلاس فرستادم تا بلکه اونجا با بچه‌ها تعامل کنه ولی تأثیر زیادی نداشت
خودش می‌گفت اینا هم کلاسیم هستن دوستم نیستن
هیچ مشکلی هم نداره خداروشکر، توی مدرسه از همه ی بچه‌ها زودتر درس رو یاد میگیره و معلم بچه هایی رو که ریاضی یاد نمیگیرن می نشونه پیش پسرم که براشون توضیح بده یادشون میده قشنگ، کمک معلم دیکته تصحیح میکنه (کلاس اوله ها)
اما این بچه ی دومم شخصیتش کاملا متفاوته حتی تو کوچه هم که رد میشم برای همه بای بای میکنه
هرکی بغلش باز کنه میپره بغلش
تفاوت شخصیت بچه ها خیلی تاثیر داره

شخصیت بچه ها متفاوته با بقیه مقایسه نکنید
حساس نباشید و زوم‌نشید روش ،طبیعیه مشکلی نداره

پسر من فقط با دخترای آبجیم ک هرروز میبینه دوساعت بازی میکنه با بقیه نه اصلا

هم می‌خوام با هم سن خودش بازی کنه چیزی یاد بگیره

اره یکی دو هفته با خودم میبرم تا عادت کنه اگه دیدم راحته خوشش میاد بعدا میرم کار

اره همش تو بغلم وی لی وقتی میریم خونه مامانم با بچه های خواهرم کلی سرگرم میشه منو یادش نمیاد فقط وقتی شیر میخواد میاد طرف ولی خونه خودمون همش میچسپه بهم

از نظر تغذیه میرسن بهش

من قراره 8ساعت بزارم

شما بچه تون چند وقته مهد گذاشتین راضی هستین

پسرم بچهارو میبینه سریع میره بغل میکنه بوس میکنه خیلی دوسس داره بچهارو دنبال میکنه یا اگ بازی نکن محکم میگیزه تشون یقه شون میگه یعنی بازی کنیم باهم با چندتا دختر رفتیم بیزون دخترا باهاش بازی نمیکردن یا میشینن بغل مادزشون ساکت میشن پسرمن یه افتضاحی میکنه مث خر بایید دنبالش باشم همون دخترا خوبن بخدا پسرا اسیر میکنن بعد مادرشون میگ دختر م مثلا ت خونه خیلی شیطونه ولی خب بیرون خیلی ساکت بودن ...

من پسرم بچه کوچیک میبینه ذوق می‌کنه
خونه جدیدی بریم یا آدم غریبه ببینه اولش ی دقیقه گریه شدیییییید بعد دیگه آشنا میشه و شروع می‌کنه ب بازی ولی خب همه جا میبرمش

دوست هم نباشه خب لابد خجالت میکشه احساس غریبی میکنه ایرادی نداره

دختر من هر بچه بزرگتر میبینه میره دسش رو میگیره بغلش میکنه بازی میکنه زودم دوست میشه از اول به بچه ها بزرگ شده چون خیلی موقع ها رفتم پیش مادرمینا ک بچه زیاد بوده

سلام ببخشید بچه شما مهد می‌ره یه راهنمایی میخواستم

من این حجم از خجالتی بودنش رو‌ درک نمیکنم، با اینکه مهدم میره ‌اطرافش بچه زیاده همیشه

دختر من اجتماعیه ولی پسرم از همه میترسع

نو صورتش بغض میکنه *