دوستان باتجربه توروخدا یه راه حل جلو من بزارید من گفتم بزرگ میشه درست میشه دیگه مغزم داره منفجرمیشه
یاهمش میگه بامن بازی کنید یامنوببریدبیرون‌ میریم جایی مثلاخونه عموش گریه میکنه که چرا بامن بازی نمیکنن‌ یااونامیان خونمون‌ بزورمیگه نازنین بامن بازی کنه‌ میریم خونه بابام یکسره میگه خاله بامن بازی کنه کارش شده ازصبح تاشب نق زدن گریه کردن حداقل هفته ای یکی دوبارمیریم پارک‌ ماهی یبار میبرمش خانه بازی رفت‌وآمد داریم بخدا اونروز خونه بابامیناانقدگریه کرد که نوه عمم بااین بازی کنه دیگه گرفتم گذاشتمش رومبل گفتم لامصب بازی نمیکنه دیگه حالا دخترعمم‌ اینا اونجاقهرکردن‌ که نارو میبینه اینجوری میکنه‌ ک مانیاییم‌ بخدا مغزم‌ سوت کشیده باباش شب میاد میبرتش‌ دور دور،بابام بنده خدا حداقل یکروز‌ درمیون‌ میبره یه ساعت اینا بیرون‌ خب منم آدمم‌ کاردارم‌‌ یه بچه۷ماهه هم دارم ازصبح تاشب میریزه میگه توام‌ بازی کن‌
منم دیگه دوروزه میگم بازی نمیکنم‌
الانم نشسته گریه گریه که منوبیرون نمیبری‌ خونه‌ باباجون نمیبری

تصویر
۴ پاسخ

انگار من این متن رو تایپ کردم مشکل منم هس

پسر منم همینه . تازه هر روز مهد هم می‌ره. فکر کنم اقتضای سن شونه

بنظرم بهتره بفرستینش مهد یا ی کلاس ورزشی یا آموزشی با هم سن و سالای خودش باشه و بازی کنه شاید اوکی بشه

خیلی لوس شده اینطوری خوب نیست ی دوروز ازخونه جای نرو اصلا کار ب کارش نکن بزار گریه کنه

سوال های مرتبط

مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۳ سالگی