عزیزم تا وقتی ک اونا رفت امد نکنن
چون همیشه ازش توقع دارن
من همیشه جلو خانواده شوهرم کوتاه اومدم و هیچی نگفتم
گفتم ولش اینقد اینکارو کردم
ک اونا حتی تا الان نیومدن برای تبریک
حتی نیومدن نوشونو ببینن بعد پیغوم میفرستن بچرو بیارید من ببینم
بع
عزیزم کاری با عوض کردنت بااونا ندارم
بچه من چند ماه بود ازدنیا رفته بود خواهر شوهرم و جاریم حامله شدن خب منم حساابی بهم ریختم همش غصه میخوردم برای خودم که چرا ؟چرا ...!چطوری میخام بچشون و ببینم زاعو بودنشون و ببینم
بچشون که بدنیا اومد اول جاریم زاییدبیمارستان که بود کلیی بخودم روحیه میدادم باخودم کار میکردم میگفتم تاکی میتونم اونا رو نبینم بلاخره بچشون و میبینم دیگه ...پس اومدن خونه میرم دیدنشون بچه رو بغل میگیرم جوری به بچت محبت میکنم باهاش حرف میزنم حتی قربون صدقه میرم اطرافیان چشمشون به من بمونه بدونن حسادت نمیکنم من آروم و ریلکسم ...💔😔😔
حتی بچه جاریم و گرفتم بغلم میگفتم اای جان خدا تورو به جای ماهان کوچولو داده بما 🥺🥺
خب هرچند که دلم خون بود خدا شاهده حتی بغض بسیار داشتم اما خودم و سفت کردم و خوب نمایان کردم هرچی بود تودلم بود میومدم خونه بی قراری گریه مگه امونم میداد 😞😞
توام مثل من برو جلو سفت و محکم هرچی هست تو دلت قربون دل شکستت بشم میدونم که سخته 🫂😭😭😭😭😭
درکت میکنم فدات
بهترین کارو کردی تبریک گفتی
ولی نرو
بخاطر روحیه خودت
خودشون باید درک کنن دلیل نرفتن شمارو بله انسان ناراحت از زمین زمان گله و محتاج امید دیگرانه اما آدم خوشحال حواسش پی خوشحالیشه کار خوبی میکنی کارب که اذیتت میکنه رو انجام نده
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.