۱۲ پاسخ

منم ترسیدم😐

مگه الان مددسه ها بازه

خب اصلا هرکس هم بیاد چرا باید جوهر بریزه

عزیزم احیانا سوسک تو خونه بوده گشته مدفوع سوسک یچیزای نقطه مانند سیاه مثل جوهر میمونه دست میزدی نمیرفت؟

کاش خواهرزادت امشب پیشت میموند
شوهرت چ ساعتی میاد

نترس عزیزم
ولی اگ خیلی میترسی و میخوای مطمئن بشی ، ب یکی از همسایه ها ک راحتی بزنگ ک بیاد باهم اتاقارو چک کنید

نباید تنها میزاشتی دخترت رو شورت شو نگاه کن

عزیزم آیه الکرسی بخون فوت کن به خودتون و خونه نترس خدا مراقبتونه

چه ترسناک☹

دخترم میگه صدا پاشنیدم صدا بستن در فکر کرده منم ولی من درو جوری بستم باکلید بی صدا

شاید از لوازم تحریر دخترت ریخته

اون صدای تق تق ک واسه خود ساختمونه خونه ماهم میده

سوال های مرتبط

مامان ادریان مامان ادریان ۱۴ ماهگی
ادامه تاپیک قبل


گفت بخواب خونه مادر شوهرم پایین بود { 2طبقه } رفتم گفتم مامانی یه درد عجیبی دارم که رفته ولی می‌خوام برم بیمارستان گفت باشه برم نانوایی میام منم قبول کردم رفتم بالا قدم زدم تا 8 رفتم پایین گفتم شاید حاضر شده دیدم خوابه 🙄گفتم مامانی پاشو بریم گفت باشه و رفت نانوایی رفتم بالا تا هشت و نیم باز اومدم دیدم تازه اومده و سفره صبحونه پهن کرده پسرش و رفت بیدار کرد منم به زور خودم و نگه داشتم و واکنش نشون نمی‌دادم اومد و صبحونه خورد و منم طاقتم تموم شد اسنپ زد و قبول کرد بعد ده دقیقه حدود 25تا 35 دقیقه راه داریم تا بیمارستان رسیدیم اونجا ساعت شد 9.10 دقیقه ریکاوری شلوغ بود بلاخره نوبتم رسید ساعت شد 10.20 گفت برو معاینه شو رفتم معاینه انجام دادن اورژانسی فرستادن بالا ساعت 10.40دقیقع رفتم طبقه بالا {بخش زایمان} بعد یه دانش جو بار اولش بود اومد کیسه آب و پارع کرده و همون یه نفر قرار بود زایمان من و انجام بده و گفت میخوای آمپول بزنم دردت بره منم گفتم آره اپیدورال و زد و آروم شدم تا ساعت یازده بود که آمپول و زد و گفتن تا مدفوع نکردی صدام نزن 🙄