دخترم و سه روزه از شیر گرفتم روز اول در طول روز میومد نگاه. می‌کرد من چسب ضد حساسیت زدم با رژلب شب ک شد بردمش پارک بازی کرد حسابی خسته شد اومدیم خونه خوابید یهو وسط خواب بیدار شد سینمو ناز میکرد بوسش می‌کرد بعد گفتم مامان ببین اوف شد خوابید بعد گفت آب بده خلاصه تا صبح برنامه ها داشتیم ک‌ فقط شیر نخوره
صبح روز دوم رفتیم خونه مامانم خواهرم کلی باهاش بازی کرد غروب بردمش شهربازی دونفری کلی کیف کردیم اومدیم شام خوردیم آخر شب باز پارک خواست ک بردیم باز بازی کرد آوردم خونه بهش شام دادم ک سیر بمونه و راحت بخابه شب فقط یه بار بیدار شد آب خواست اما سینم بی نهایت سفت شده و درد داشت
ا
صبح روز سوم بیدار شد فرنی دادم ظهرم غذاشو کامل خورد ولی بی نهایت آب خورد امروز یه
چرت زد و بیدار شد رفتیم حیاط بازی توپ بازی دوچرخه بازی
عصرانه هم خورد و شب باز رفتیم پارک الان بهش غذا دادم دستشویی هم رفت لباساشو عوض کردم اومد رو پام گفت مامان لالا یه تکون دادم خوابید ایشالله واسه همه ی مامانا راحت باشه
تاریخ ۱۴۰۴/۶/۲۵ساعت یازده صبح از شیرگرفتم بمونه یادگاری

تصویر
۱۰ پاسخ

خسته نباشی عزیزم
خدا از ذهنت بشنوه واسه ماهم راخت باشه یک کابوسه برای من

منم ۵روزه از شیر گرفتم دخترم رو چندشب اول اصلا بیدار نشد تا ۶صبح ولی دیشب ساعت۲بیدارشد کریه کرد واسه شیر از صبح هم خیلی بهونه میگیره

من ۱۹ ماهگی گرفتم ،اما تدریجی،چند روزی رفتم‌خونه مامانم که دورش شلوغ باشه اما اونکه کلا بخواد فراموش کنه یه سه هفته طول کشید هرموقع که یادش میاومد حواسشو پرت میکردم فقط

من الان یه هفته هست مشغولم جواب نداد که نداد هر روشی رفتم الان فقط شیر روز قطع شده شب کماکان با شیر میخوابه

مبارکش باشه عزیزم انشالله موفقیتای بعدیشوجشن بگیری

یعنی شب سوم بگذره تمومه ؟

منم هنوز نتونستم بچم از سینه بگیرم
.خیلی وابسته س و زیر سینه میخوابه..نمیدونم چکار کنم

من ک سینمو ندوشیدم مامانم میگه کم کم جمع میشه شیر تو سیستم خشک میشه

منم امروز بهش ندادم. اینقدر گریه کردم. منم میخواستم تدریجی بگیرم سه روز هم انجام دادم دیدم بچه عذاب میکشه امروز رژ لب کشیدم میاد میگم اووف شده ناراخت میشه لباسمو میکشه پایین دلم کبابه براش . یهو منصرف شدم خواستم شیر بدم بهش ولی جلو خودمو گرفتم.امشب اولین شبه که نمیخوام بهش شیر بدم🥺🥺🥺🥺

ماشاالله چقدر راحت بوده.
منم امروز از صبح بهش ندادم.

سوال های مرتبط

مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
خب اومدم تجربه ی خودمو در مورد ترک پستونک بگم نمیگم راحت بودش ولی اونجوری که برای خودم غول ساخته بودم نبودش من ۱۲ روز پیش خیلی یهویی نلین از خواب بیدار شد تصمیم گرفتم پستونک بهش ندم البته نلین تا قبل ۱۸ ماهگی فقط برای خواب و هنگامی که از خواب بیدار میشد بهش میدادم که دوباره به خوابش ادامه می‌داد تا اینکه از اردبیهشت ماه که تب ۴۰ درجه کرد وابسته پستونک شد که فقط می گفت پستونک که کلا در طی هم زیاد می خورد یه مدت گفتم ایرادی نداره چون دندونش هم در می آورد از اونورم خواب در طی شبش خیلی بدجوری شده بود پشت هم توی خواب بیدار میشد و پستونک می خواست دیگه دیدم خیلی وابسته شده صبح بیدار شدم گفت پستونک گفتم مامان نمیدونم کجا گذاشتی برو بگرد پیداش کن تا ساعت یازده موقع خواب نیم روزش یه پنج دقیقه گریه کرد و خوابش برد بیدار شد گفت پستونک نلین به پرنده ها علاقه داره گفتم مامان پرنده ها بردند گفتند نلین بزرگ شد گفتند چیزی دیگه ی برای نلین میاریم گفت نه نه منم پشت هم تکرار میکردم پرنده ها بردند تو که پرنده ها رو دوست داریی تا غروب حسابی سرشو گرم کردم حسابی خستش کردم شبش رفتیم با هم عروسک به همراه وسیله های تمیز کاری خریدیم نلین خیلی جارو دسته بلند دوست داره گفتم نلین کدام‌ها رو دوست داریی پرنده ها گفتند هر کدوم دوست داریی بردار که انتخاب کرد اومدیم خونه خیلی خسته بودش زود خوابش گرفت در طی شب هم بیدار شد یکبارش روی پام گذاشتم چند بار دیگه پشتشو ماساژ دادم خوابش برد نمیگم راحت خوابش برد حتی چند دقیقه گریه هم کرد ولی خب اونجوری نبودش زود خوابش می کرد فرداش چند باری اومد گفت پستونک بازم همون جمله ها رو گفتم و عروسکشو نشون گفت باشه روز سوم تب کرد بقیه رو پایین میذارم
مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
سلام خسته نباشین مادرای مهربون

خوبین ؟ خوشین ؟ چیکارا کردین امروز
امروز رایان ظهر باباشو سرویس کرد ، بیچاره شب کار بود یک ظهر اومده بود خونه نهار خوردیم ک رایان بخوابه پاشه بریم کلاس شازده گیر داد که نه بابا لالا
( باباش بخوابونتش ) که دو ساعت طول کشید آخرسر هم نخوابید دوتامونم کلافه کرد 😖😖 رفتیم کلاس کلی بازی کرد بعد کلاس تا سوار ماشین شد بعد خوردن یه موز بیهوش شد 🤣🤣

الآنم یکم پیش طفلی بچه ام که خوابش برده بود ولی بیدار شد هر چی خورده بود رو بالا آورد 🥲🥲
بالا آوردنی می‌ترسه طفلی گریه می‌کنه تازه کلی ناراحت بود که تشکش رو کثیف کرده هی می‌گفت من ترکید 🤣 یعنی زدم ترکوندم تشک رو 😁😄 الهی قربونش برم
تا خوشحال میشم ک امشب شام خورده اینجوری میشه تازه بعد شام بستنی میخواست ندادم بهش چون ی بارم بعد شام بستنی خورد اینجوری شد
الآنم فک کنم نباید شیر میدادم بهش 🥲🥲🥲 تقصیر من شد
دیشب بعد شام به جای شیر آب نعناع دادم خورد خوب خوابید امشب هم باید اینجوری میکردم ،
بچه های شمام اینجورین ؟ تا یکم زیاد میخورن بالا میارن؟