۷ پاسخ

عزیزم خیلی اتفاقی تاپیک تونو دیدم ـ
این یه اختلال هست
بخاطر علاقه زیاد ب بچتونه ک همچین فکری میاد تو سرت و اینجوری حس عذاب میاد سمتت
اینو باید بری پیش یه دکتر
آخه رفته رفته ممکنه ب خودت آسیب بزنی
رفته رفته بد تر میشه
یکی از دوستانم روانشناسه داستانی مثل قضیه تو تعریف کرد از مراجعینش
گفت تحت درمانه

عزیزم نگران نباش
تو خونت ذکر زیاد بگو استغفرالله و صلوات زیاد بفرست
موقع اذان بزار صداش تو خونه پخش بشه
اعوذباالله من الشیطان رجیم رو بگو
توکل بر خدا کن
نمازاتو هر طور شده بخون
انشالله که بلا دوره
نترس

افکار شیطانیه متاسفانه.منم برام‌پیش اومده مثلا اب کتری جوشه یکی میگفت بریز روش.در صورتی که دل ندارم یه اخ بگن.همش شیطان لعنت کن و استغبار کن

عزیزم اصلا نگران نباش فقط خودت بزن ب بیخیالی تا این فکر اومد سراغت برو ب چیزای خکب فکر کن بازم تو این شرایط ب نقطه مثت فکد کن ب این ک تن خودت و بچت سالمه رو تخت بیمارستان نیستی قوی باش تحمل کن متلک هاشون یه اتاقم باشه اجاره کن با ارامش بچت بزرگ کن توکل کن ب خدا نماز بخون

حتما برو مشاور

افسرده ای خواهر.. برو دکتر..

بنظرم برو مشاوره

سوال های مرتبط

مامان کارن مامان کارن ۳ سالگی
خانوما توروخدا ببینید من حق داشتم یا نه.من دو شب در هفته همسرم شبکاره بخاطر تنهایی و اینکه پسرم خییییلی مادرمو دوست داره میریم اونجا یا مادرم میاد پیش ما.خدایی خیلی به گردن ما حق داره خیلی زحمت پسرمو کشیده ولی عادت بدی داره اگر من به بچم حرف بزنم هنوز حرف از دهن من درنیامده پشت بچم درمیاد.هررررررچی که بگم سریع پستونک بچم درمیاد هزاربار گفتم مامان دخالت نکن بین من و بچم اینجوری بد تربیت می‌شه گوش نمیده میدونم از دوست داشتن زیاده ولی واقعا افسار بچم از دستم درمیره اصلا گوش ب حرفم نمیده منم امشب جمع کردم برگشتم خونه ام.بچم از اینور گریه و چسبیده بود ب پای مامانم مامانم هم از اونور گریه ولی واقعا خسته شدم آنقدر گفتم مامان توروخدا تو تربیت بچه دخالت نکن اصلا بچم اونجا میریم منو آدم حساب نمیکنه.حالا اومدم خونه دارم خودخوری میکنم نمیدونم اصلا چکار کنم.حتی خاله هام چندبار رفتارشو دیدن هی گفتن فلانی نیوفت بین مادر و بچه اصلاااا گوشش بدهکار نیست ی جوری میسازه انگار اون مادره من زن بابا