سوال های مرتبط

مامان محمد مامان محمد ۲ سالگی
خیلی روحم خستست
دلم گرفته.درموندع شدم
من ی مریضیه بدی که دارم از صب تا شب که بیدارمیشم همش استرس اینو دارم که نکنه بچم مریض بشه نکنه بچم تب کنه.
کلا همش فکرم منفیه.
بخدا خستع شدم.نمیدونم چطوری از این وضعیت رها بشم.
از ترس مریضی کمتر بیرون میرم کمتر رفتو آمد میکنم همش دلشورع دارم.
بازم از بس بهش فکرمیکنم همچی سرم میاد.
بخدا از فروردین تا امشب بار هفتمه که میریم دکتر.مدامم مریض میشه.
امشب دکترگفت گلو و گوشش التهاب دارع دارو داد.تا چرک خشک کن بهش دادم کلی بالا آورد.الانم گریه میکنع که شکمم دردمیکنه.نمیدونم دیگه به کجا پناع ببرم.
کاشکی مادر یا مادرشوهرم بودن کمک حالم میشدن😭😭😭
از صب تا الان فقط دوتا لقمع صبحونع خورده دیگع هیچی.
جیگرم براش خونه.
تا این مریض میشع من خودم زودتر حالم بد میشع از استرس تهوع میکیرم
کاش میتونستم چشمامو ببنذم باز کنم ببینم پسرم۲۰سالشه
من اصلا مادر خوبی نیستم.ضعیفم.توانایی نگهداری ی بچه رو ندارم.دارم با فکرام و استرسام اذیتش میکنم
خدایا خودت دستمو بگیرررر😭😭😭😭