واقعا مادر بودن یعنی کل زندگیت رو فدای بچت کنی من دیگه روانم انقد کم اورده روحم در عذابه اطرافیانم از یه طرف انگار اصلا خودشون بچه بزرگ نکردن بفهمن یه مادر یه کوه مشکل و خستگی داره درک کنن همین نزدیک ترین ادمای زندگیتم برات کابوس میشن هیچ کمکی نمیکنن فقط دهنشون کار میکنه برای نصیحت گفتن هر چیزی که برای من مادر عذاب وجدان حقارت بیاره.دو ساعتم نمیتونن بچمو نگه دارن ولی برای نصیحت کردن گفتن چرندیات ۲۴ ساعتی میگن میگن میگن خسته نمیشن حالم بهم خورد از بس شنیدم به بچت برس ،غذا خوب درست کن بده، تنبلی نکن ،بچت ضعیف شده غذا نمیدی بهش؟چرا مواظبش نبودی خورد زمین؟تو باید همه کاراتو ول کنی بچه داری کنی فقط،چرا نمیای به ما سر بزنی مگه من مامانت یا بابات نیستم دلت تنگ نمیشه،و هزار تا حرف که از اولین روزی که زایمان کردم‌ تا به الان شنیدم و حالم از این وظیفه مادرانه دیگه بهم میخوره.میدونین زمان ما که بچه بودیم کسی نمیگفت حق با بچس یا یکی نبود به مامانامون هشدار بده درست رفتار کنن باهامون همیشه حق با مامان بابامون بود الانم که مامان شدیم حق با بچس و همیشه ما اشتباه میکنیم این چه نسل سوخته ای بود ما باهاشون بزرگ شدیم اخه🥲😭

کاملا حرفت درسته ولی یجا دیگه جواب بده تا کسی حرف نزنه اینو داشته باشید لازمتون میشه

دقیقا 🥲

باز به تو خوبه میگن چرا نمیای از من توقع دارن هر روز دعوتشون کنم بیان بخورن برن نمیدونن انگار من بچه دارم واقعا با بچه نمیشه مهمون داری کرد

عزیزم تنها کاری که میکنی محل نده بگوباشه ولی کارخودتوبکن

آره دقیقا

عزیزم اینا حرف دل ماهم هس
من خودم بعد ۵سال بچه دارشدم فک کن با ی شوهر حساس ک تا بچه گریه میکنه میگه چیکارش کردی چی میکشیم حق با توئه اولین حرف رو از نزدیک ترین هامون میشنویم ولی بجز صوری و بیمحلی ب حرفاشون کاری نمیشه کرد

.

اره وااااقعاااا تاابد حق

به هیچ کس اجازه دخالت تو زندگیت نده اگه یه بار قاطعانه جوابشونو بدی دیگه دخالت نمیکنن البته مامانا اگه چیزیم میگن از سر دلسوزی به دل نگیر

من حتی یه حمام میخوام برم شوهرم میگه نرو بچه رو نگه دار میگم خب منم آدمم
میگه تو مادر نیستی
بخوام یه غذا راحت بخورم میگن نشستی
خستگیامو نمیبینن، شب بیداری هامو نمیبینن، خط بخیه ی زایمانو نمیبینن، مادری کردنمو نمیبینن💔

باتمام قلب و روحم میفهمم
منم اطرافیانم بخصوص شوهرم همش سرزنشم میکنن و از نظر اونا من هیچوقت حق ندارم خسته باشم 🙃💔از دستشون افسرده شدم قرص میخورم