۱۰ پاسخ

من علاوه براینا بیشترین ترسم اینه که خیلی خونریزی کنم
یا اگه بلایی سرم بیاد بچم تنهایی چجور قراره بزرگ بشه 😭 دیوونه شدم میشینم فکر میکنم و گریه میکنم
مادرشدن خیلی سخته

وای منم از همه ی اینایی که میگی خیلی میترسم. سه روز دیگ نوبت سز دارم😥

گلم همین اینا میگذره اونم اینقد زود که اصلا پیش خودت میگی واووووو یادش بخیر اون روزا رو
بهش با روی باز و خوشی فکر کن واسه خودم گه زایمان اولم خیلی زود گذشت بعدم بچت رو بغل بگیری کلا آدم خود به خود روحیش و... همه به یاری خدا تنظیم میشه
و این که از الان به افسردگی فک نکن آخه به نظر من آدم هر چی رو تکرار کنه همون هم سرش میاد پس بیخیال و خوش باش با این دورهات

به این چیزا فکر کنی ک بچه یادت میره😐از دردای بارداری ک‌بیشتر نیس
همش به این فکر کن نی نیتو بغل میکنی دیگ تموم شده دردای بارداری🤭

فقط افسردگی بعدش سخته .اونم اگه شوهر هوای آدمو داشته باشه ،خیلی احتمالش کمه که بگیریم.البته دردهای بعد عمل هم سخته.اما خود عمل مثل آب خوردنه هیچی نمی‌فهمه آدم

اتاق وعمل وبی حسی زیاد ترس نداره
افسردگی هم ی دوهفته طول میکشه باز اگر همسرت کنارت باشه کمتر شاید
نترس همش میگذره
من فکر نمیکردم بتونم همه اینا رو پشت سر بزارم ولی الان نزدیک ۵۰ روزه ک گذشته

ترس برا چی عزیزم
تجربه م میگه : دوران بارداری و درداش از زایمان سختره
اون نزدیک ده ماه رنج
این چند روز البته سزارین رو میگم

منم خیلی میترسیدم ولی اصلا ترس نداره
بی حسی ک دردنداشت بعدشم ک کمکت میکنن شیر میدی
همه چی خیلی خوب و راحت بود اصلا اونطوری ک بقیه میگفتن سخته و اینا
اصلا سخت نبود

منم این حسو دارم
جوری که فکر کردنی تپش قلب میگیرم و خوابم نمیبره

من علاوه بر همه اینا استرس اینو دارم دکترم سزارینم نکنه 🥲

سوال های مرتبط