۸ پاسخ

مهد یه خانومی هست که بچها بخانه برن دستشویی کمکمشون میکنه

ببین ی شلوار اضافه بزار تو کیفش یا بده اونجا ب معلمش
اون اطمینان باعث میشه ک اگه حالا ی بار کرد یا دوبار براش پیش اومد بار سومتکرارش نکنه

من به معلمشون گفتم گفت مشکلی نیست خودمون یادشون میدیم والا نمیدونم منم همین مشکلو دارم

دخترم منم همینجوره

باید تو خونه‌اجازه بدی با شلوار بره بگو جیشم کردی اشکال نداره با تمرین یاد میگیری میندازم تو ماشین میشوره تو ناراحت نباش.اطمینا خاطر بدی بهش و دعواش نکنی میره.رایان شکر خدا جیشو که‌از دوران مهد راحت میرفت ولی پی پی رو اونم‌شلوارشو میکند تو مهدم اصلا نرفته بود خونه انجام میداد همیشه ولی الان ۵،۶ماه اونم دیگه با شلوار میره

لنب0مهیینساسلسعاچ.اتااسنسننسنسن

پسر منم همینجوریه هر چی میگم میگه مامان بزار راحت باشم دیگه خخخخخ

مشکل منم هست پسرمنم کامل درمیاره مشکل دیگه هم اینه ک بلده خودشو بشوره ولی نمیشوره میگ حالم بالامیاد🥲😂

سوال های مرتبط

مامان boys مامان boys ۵ سالگی
خدایا شکرت به قرآن نمی‌خوام ناشکری کنم فقط دارم روانی میشم خدایا کم آوردم خدایا خودت کمکم کن مردم به قرآن
این بچه از صبح که بیدار میشه یک ثانیه نمیخوابه یه ثانیه بلند شم گریه میکنم یه جوری که انگار مردم یک ساعتم نیام جوری گریه میکنه و قطع نمیکنه که از استرس میمیری اون از صبح نشستن در کنارش و تو بغلت بودن که کمرت دولا شدن به کنار نمیتونی هیچی کوفت کنی به کنار با این حالت باید شیر بدی به کنار کارای اون یکی بچه هست به کنار
مثلا عصر همسرم گفت میام میبرمت پیش بابا دوماهه بهشت زهرا نرفته بودم اوم حاضر شدنم با بدختی که مدام گریه واسه هر یه تکونم بعد نمیتونم اون یکی و حاضر کنم آخرشم به اون بدبخت میگم بیا شلوار یا جوراب ببر بابات یا خودت پات کن گریه میکنه میگه میخوام تو حاضرم کنی رفتیم اونجا برگشتیم شوهرم رفت سرکار گذاشتمش رو تخت لباسم در آرم خودش کشت هول هولی در اوردم دستشویی رفتم لباس اون یکی در اوردم اونو دستشویی بردم این همچنان هوار میزنه بغلش کردم شیرم نمیخورد ۹۰ سییشیرخشک قاشق قاشق بهش دادم بازی کرده ریخته شکمش کار کرد شستم عوضش کردم لباساشو عوض کردم گذاشتم باز رو تخت گریه گریه دو سه تا لباسشو باید بادست میشستم هول هولکی شستم بعد برنج و بذارم هوار میزد گریه قطع نمیکنه پسرم کلی ادا در میاره میپره بالا پایین یه لحظه قطع نمیکنه فقط گریههههه بد و بدو رفتم بغلش کردم شیر دادم خدایا حتی نمیرسم این وسطا یه لقمه یه چیزی کوفت کنم جون داشته باشم اعصابم داغون بار روانی که روته همه کارات بدوبدو با استرس اولش بچه رو بغل میکنی میگی به بغلت احتیاج داره باید اینکا و کنی چرا باید بعدش اینجوری بشی بخدا دارم میمیرم جون ندارم اعصاب ندارم سه ماه و ۲۴ روزه منتظرم یه روز راحت بیاد 😭🥺