خدایا شکرت به قرآن نمی‌خوام ناشکری کنم فقط دارم روانی میشم خدایا کم آوردم خدایا خودت کمکم کن مردم به قرآن
این بچه از صبح که بیدار میشه یک ثانیه نمیخوابه یه ثانیه بلند شم گریه میکنم یه جوری که انگار مردم یک ساعتم نیام جوری گریه میکنه و قطع نمیکنه که از استرس میمیری اون از صبح نشستن در کنارش و تو بغلت بودن که کمرت دولا شدن به کنار نمیتونی هیچی کوفت کنی به کنار با این حالت باید شیر بدی به کنار کارای اون یکی بچه هست به کنار
مثلا عصر همسرم گفت میام میبرمت پیش بابا دوماهه بهشت زهرا نرفته بودم اوم حاضر شدنم با بدختی که مدام گریه واسه هر یه تکونم بعد نمیتونم اون یکی و حاضر کنم آخرشم به اون بدبخت میگم بیا شلوار یا جوراب ببر بابات یا خودت پات کن گریه میکنه میگه میخوام تو حاضرم کنی رفتیم اونجا برگشتیم شوهرم رفت سرکار گذاشتمش رو تخت لباسم در آرم خودش کشت هول هولی در اوردم دستشویی رفتم لباس اون یکی در اوردم اونو دستشویی بردم این همچنان هوار میزنه بغلش کردم شیرم نمیخورد ۹۰ سییشیرخشک قاشق قاشق بهش دادم بازی کرده ریخته شکمش کار کرد شستم عوضش کردم لباساشو عوض کردم گذاشتم باز رو تخت گریه گریه دو سه تا لباسشو باید بادست میشستم هول هولکی شستم بعد برنج و بذارم هوار میزد گریه قطع نمیکنه پسرم کلی ادا در میاره میپره بالا پایین یه لحظه قطع نمیکنه فقط گریههههه بد و بدو رفتم بغلش کردم شیر دادم خدایا حتی نمیرسم این وسطا یه لقمه یه چیزی کوفت کنم جون داشته باشم اعصابم داغون بار روانی که روته همه کارات بدوبدو با استرس اولش بچه رو بغل میکنی میگی به بغلت احتیاج داره باید اینکا و کنی چرا باید بعدش اینجوری بشی بخدا دارم میمیرم جون ندارم اعصاب ندارم سه ماه و ۲۴ روزه منتظرم یه روز راحت بیاد 😭🥺

۷ پاسخ

درکت میکنیم🥲🥺

من بچه های خالم همینطوری بودن هم اولی هم دومی همه جا رفت آخر دکترا گفته بودن یا خالم یا همسرش تو بچگی همینطوری گریه میکردن که اینطوری شدن البته استرس مادرم تو بارداری بی تاثیر نیست

خدا بهت آرامش بده عزیزم انشالا میگذره. ولی من بخاطر همیناس که نمیخام بچه دوم بیارم دیگه ینی اگه بچه بیارم دیگه باید برم بیمارستان روانی بستری بشم نمیکشم اصلا

سلام ای مدل بچها بهشون میگن بچه اذیتی یعنی یا مادر یا خود بچه دچار یه اذیت ازاری شده که حالا رو بچه اثر گذاشته .تو بیابون .تو تاریکی زیر سایه درخت نرو به هیچ عنوان .بهشت زهرا نرو قبرستون قدیمی نرو .بعدم برو براش چشم زخم .دعا ارامش ازین حور دعا حتما بگیر .بعدم میتونه بخاطر استرس که در زمان بارداری کشیدی باشه چون تمام انچه گفتی سرمن اومد دخترم دقیق همینجور بود تا چهارسالگی .برام دعا باز کردن گفت که شبانه پای مادر رفته تو بچه پری یا مادر پری دقیق نمیدنم البته خرافاته نیس خدا داند .فقط باید صبر تحمل کاری نمیشه کرد و رعایت چیزایی گفتم

الهی عزیزم چقد سخته اینجوری خدا کمکت کنه
با خودت ببرش تو اشپزخونه غذات بکش همونجا رو پات تکونش بده غذات بخور
من واقعیتش دیگه تا این حد گریه بچه ندیدم اینجور که میگی کل روز گریه میکنه
کاش ببری ی دعا براش بگیری شاید چشم و نظری چیزی دیده طفلکی اینجوری گریه میکنه

بعضی بچه هاهمینجورین شایدکولیک داره دلش دردمیکنه

عزیزم بزرگ بشه ۲ سال ببعدبهتر میشن
منم دخترم اینطوری بود خیلی اذیت شدم نمیذاشت غذا بپزم ...ظرف بشورم....کار کنم
خداروشکر راه که افتاد خوب شد

سوال های مرتبط

مامان boys مامان boys ۵ سالگی
مامانا هزار بار اینجا گفتم ولی چاره ای ندارم جایی رو ندارم اینجا میگم این حجم از فشار ازم کم بشه ببخشید
به خدا دارم میمیرم دارم دیونه میشم انقدر مشکلات داریم که قلبم داره میترکه این بچه دومم هم اصلا خواب نداره خوابشو زیر سینه میکنه بعد بلند میشه حتی ده دقیقه در روز نمیخوابه واسه یه کاری اگه بلند شم انقدر گریه میکنه که انگار من مردم هوار میزنه هر چی بخوام امتحان کنم نرم پیشش انقدر گریه و هوار میزنه که زود میرم بغلش هم هستم باید بغلش کنم بشینه داغون شدم یه لحظه به حالت دراز کش بذارمش نمی مونه دیونه شدم موقع انجام یه کاری انقدر استرس میگیرم انقدر از گریه هاش عصبی میشم که قلبم میخواد از تنم بیاد بیرون خونه زندگی رو هوا دورمون میبینم پاهام قفله نمیتونم پاشم تمیز کنم شیرم که نمیخوره به زور وقتی خواب‌آلوده هست زیر سینه میخوره یا میدونم با زجر با قاشق میدم بهش شیرخشکم همینکارو میکنه امروز انقدر عصبی شدم و گریه کردم که حس میکنم شیرم به شدت کم شده یه دل سیر واسه اونم گریه کردمو استرس گرفتم بخدا دارم دیونه میشم دارم چیه دیونه شدم دارم میمیرم سه ماه و بیست روزشه کولیک داره بهش اینفاکول هم میدم ببین بخدا بعد شیر که میخوره حتی شیرخشک دفع خوب بعد گاز معده هم خارج میکنه اروغم میزنه بازم از بغلش پاشم گریه میکنه تو بگو پنج دقیقه بعد شرایط خوبش خوب باشه هم نیست