۱۰ پاسخ

گیگوز خوبه واسه یبوست

شیرخشک اش چیه؟

منم دارم شیر خشک میدم من سینه میگیره شیر ندارم ک بدم بهش اصن هیچی
برا پسرم خیلی شیر داشتم برا این ن
من خودمم با شیر خشک بزرگ شدم

سوپرامیل سنگین
یا اپتامیل بده یا ببلاک

بچه چند هفته به دنیا اومد و چند کیلو بود؟
معمولا نوزادهای سزارین ک زود به دنیا میان کامشون ضعیفه و نمیتونن مک بزنن که سینه رو با قدرت فشار بدن به همین علت نمیگیرن...همچنین وزن بچه هم مهمه اگر کم باشه بچه ضعیف هست و قدرت مکش نداره خسته میشه برای سینه گرفتن اما شیشه راحت میاد

مثلا الان من شیرخشک دادم به هیراد بزرگ نشد؟
قد و وزنشم همیشه بالای نمودار بوده

یبوست بخاطر شیر خشکه. خودتو ناراحت نکن بچه ای ک نخواد بگیره نمیگیره. پس الکی خودتو عذاب نده‌ منم این مشکل با کارن داشتم حتی شیرمو میدوشیدم تا ۴۰ روز دادم بهش. ولی خب نگرفت منم آخرش شیر خشک دادم

میگذره عزیزم طاقت بیار
به حرف کسیم گوش نده
شماکه مجبور شدی ولی من با اختیار خودم بچمو شیرخشکی کردم چون اعصاب شیر دادن نداشتم
بزار بگن خودتو اذیت نکن

خودتو اذیت نکن شیرخشک بده بچه گناه داره یه شیرخشکم بگیریبوستش نکنه

🫠🫠🫠دهنمون سرویس میشه اولش یاد بگیرن شیر بخورن بعدم باید دهنمون سرویس بشه ترکشون بدیم😑.
شیرخشکشو عوض کن شیر خشکش یبوست بهش میده

سوال های مرتبط

مامان سارا و رایان مامان سارا و رایان ۲ سالگی
سلام رفقا الهی همگی خوب باشین ایام به کام باشه
مشغول پروسه نفس گیر ازپوشک گرفتن
روز اول اصلا همکاری نکرد سه ساعتی بیرون بودم از ده تا یک روی دستشویی پلاستیکی که داشتم از دوران دخترم نشوندمش به جرات میگم شاید دوساعت هم نشست اما جیش یا پی پی نکرد دیگه پوشکش کردم و آوردم خونه که حمومش کردم و تا اون موقع هم جیش نکرد و بعدش هم غذاشودادم خوابوندم بیدار که شدباز نشوندمش و بعد چهل دقیقه ای که نشست با کلی تشویق و وعده وعید جیش کردن آقا
با خوشحالییییی دوساعتی رو گذروندم باز گفتم وقته. گیشه که باز یه یک ساعتی نشست که با خستگی باز پوشکش کردم که ده دقیقه بعد دیدم پوشکش رو گرفته و یجور حسی داره که سریع بردم و تا پوشکش رو دآوردم دیدم جیش کرده بعد یه ساعت هم که خواستیم بریم بیرون نگاه کردم پی پی هم کرده دیگه منم هیچی نگفتم و با ناراحتی و شکست دیگه کاریش نداشتم تا صبح فردا که پوشکش جیشی بود نصفه و نیمه یعنی تازه جیش کرده بود بعد از خواب بیدار شدن
مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن من :
فکر نکنم بچه ای وابسته تر از بچه من به شیر مادر بوده باشه
دختر من دو سال تمام شیر خودمو خورد صبح تا شب و شب تا صبح شیر منو میخورد واسه خوابیدن روزش واسه خوابیدن شبش واسه اروم شدنش همیشه و همه جا وسط غذا توی شلوغی توی خلوت وسط سفره توی مهمونی وسط مهمونی همیشه درخواست می می میکرد
طوری که از شیر گرفتنش شده بود کابوس هممون
ولی دلو زدم به دریا و دقیقا فردای تولد دو سالگیش شروع کردم از شیر گرفتن.
و راحت تر از چیزی که فکرشو میکردم گذشت. الان بعد از دو سال دارم لذت بچه داری رو میفهمم. اگه بچتون وابستس نترسید. پا روی احساستون بذارید و ببینید چطور بعدش به غذا میفته چطور بعدش راحت میخوابه راحت بازی میکنه. واقعا مادر تازه نفس میکشه. دو سه روز اول سخت بود ولی بعدش واقعا هر ثانیه به خودم میگم چرا زودتر از شیر نگرفتمش و به خودم و به بچم لطف نکردم
من از روز اول صبح که از خواب بیدار شد تلخک زدم روی سینم اومد سینمو دید که سیاه شده گفتم می می درد و از اون ثانیه دیگه حتی نزدیکمم نیومده حتی حاضر نشده که یکم بخوره ببینه تلخه یا نه