۴ پاسخ

سلام.
دقیقا منم همین مشکل و دارم.
دخترم تقریبا ۱۹ ماهشه بچه خواهر شوهرم ۴ سالشه.
مادرشوهرم و خواهر شوهرم انتظار دارن وقتی بچه خواهر شوهرم هست شوهرم حتی بچه ی خودمونم بغل نکنه یا همه باید به اون توجه کنن یا باهاش بازی کنن.
خودشونم احساس میکنم مدام با رفتارهاشون حس رقابت یا حسودی اون بچه رو بیشتر برانگیخته میکنن.
هر چی فکر میکنم چه راه حلی وجود داره پیدا نمیکنم.
مثلا بچه من سر شام آب خواست، اصلا بچه خواهر شوهرم اب نمیخواست، مادرشوهرم رفته دو تا لیوان با رنگای مختلف برداشته خطاب به دختر خواهرشوهرم میگه تو کدوم رنگی دوست داری، اون رنگ خوشگله رو برای تو بیارم، اونی که تو خوشت نمیاد ببرم برای دختر من.

از بیتوجهی مادرش اینجوری شده دیگه کمبود محبت داره

فقط با حرف زدن درست میشه
پسر جاری منم خیلی حسادت میکنه اما من همیشه با حرف قانعش میکنم

حسادت حسی هست که تو وجود همه بچه ها هست که با مدیریت درست تبدیل به رقابت میشه و بچه رو تو زمینه های زندگیش موفق میکنه و پشتکارشو تقویت میکنه

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۱ سالگی
خانوم ها کمک واقعا دیگه کم اوردم شما بگین من چیکار کنم امروز پدرشوهرم اومد دخترمو برد خونشون که نزدیک همیم تو ی کوچه بعد نیم ساعت اومد که آره چرا به بچه غذا نمیدی خونه ما اومد گشنه بود ی کیک گرفتم همیچن خورد من گریه ام گرفت چرا به بچه غذا نمیدی گشنه میزاریش چون غذا نمیدی بهش نمیرسی لاغر مونده بده بخوره از این حرفا منم اصلا شوکه شدم یعنی چی این حرفا گفتم من به بچم خوراکی نمیدم چون خیلی بد غذاس اگه خوراکی بخوره غروب دیگه شام نمیخوره گفتم خودم خوراکی نمیدم که شام بدم بخوره من امیشه سر غذا خوردن دخترم انقدر حرص میخورم بعد شوارمو صدا کردم گفتم بیا ببین بابات میگه به نفس غذا نمیدم گشنه نگهش میدارم شوهر اکمد گفت این چه حرفیه میزنی مگه میشه ادم به بچه خودش غذا نده از این حرفا منم گریم گرفت گریه کردم کلی شوهزم گفت ولش کن اهمیت نده من میدونم تو چقدر رو بچه حساسی ولی من دلم بدجوری از دستش شکست واقعا نمیدونم چطور به خودش اجازه میده همچین چیزی بگه مگه میشه ی مادر بچشو گشنه نگه داره اخه شب هم داشتیم از هیت میومدیم مادر شوهرم صدای دخترمو که شنید درو باز کرد ی کلوچه دستش بود به دخترم گفت بیا بهت قاقا بدم گشنه نمونی منم اصلا اهمیت ندادم رفتم تو خونه شما بگید من چی بگم به اینا