۱۱ پاسخ

واقعا اشتباه به مرد جماعت رو دادن مخصوصا اگه سر کارم بری بعد بیای کار خونم بکنی اصلا به نظر من اشتباه زن بره سر کار درسته ادم دستش تو جیب خودش میشه ولی خو گاهی وقتا خیلی از چیزا میفته گردن زن اخرم میشه وظیفه نمونش دوستم خودم الان نزدیک ۵۰ سالشه تا الانم رفته سر کار چندین سال داره کار میکنه هرچیم در اورده داده یا واس بچه هاش وسیله یا خرج خونه کرده چرا چون اینقد رو داده شوهرش فکر کرده وظیفه اونا خرج خونه بده اون روزی زنگ زده میگه دیگه استفا دادم نمیخام برم سر کار خسته شدم اینقد من خوشحالم شدما گفتم دیونه تازه به این نتیجه رسیدی فردا تو از قیافه میفتی از بس کار کردی شوهرت میره دنبال یکی دیگه ولی در کل مردا پرو میشن

ای بابا عجب ادمایی هستنا منم اون روز بهش میگم میخوام نورا رو کلاس بذارم کلی غر زده گفتم باشه ول کن توروخدا
یه جور رفتار میکنن انگار فقط خودشون ادمن ما هیچ
منم زمانی که سرکار میرفتم از این مشکلات خیلی داشتم
بد عادت شده بود شوهرم البته الانم یه جور دیگه اذیت میکنه🙄🙄

اشتباه کردی دیگه کار خونه با توئه،کار بیرون هم ک هست حالا این مسئولیتارو هم قبول میکنی

وااااا. وظیفه شه. شرایط تو الان سخته نمیتونی ۲۴ ساعته نگهداری کنی ازش. توام به استراحت نیاز داری.
مشکل از خودمونه که مراعات حالشونو میکنیم

بهش وظیفه اضافه کن تا از سرش بیفته

شوهره من یک روز در میون دو تا کلاس میبره پسرمو میاره راه یکیشم تقریبا از خونمون دورتره

جراتم نداره حرف بزنه چون بگه میدونه من چجوری جوابشو میدم
بگو مگ این بچه بلانسبت از یه شوهره دیگمه ،بگو باباشی وظیفته تو نبری کی قراره ببره

اول همه ی پدرا همینن
دوم عیب نداره بچهات بزرگ میشن حقشو میزارن کف دستش
سوم تونستی ببرش پیش روانشناس

وقتی زیاد گردن گیره زندگی بشی همین میشه خواهر
سعی کن من بعد بعد زایمانتم دیگ همچی و رو دوش خودت نندازی
بزار انجام بده عادت کنه اینجوری بهش فشار نیاد

وا خب پدرشه وظیفشه ببرتش مدرسه بیارتش یعنی چی دوباره ثبت نام کردی مگه بچش نمیخواد سواد یاد بگیره

چقد این مردا پررور شدن بخدا
چ بهتر ک خودش ببره
یکم مسئولیت پذیر بشه

اشتباه خودت فقد

سوال های مرتبط

مامان والا جان ودخملی مامان والا جان ودخملی هفته سی‌وسوم بارداری
خانما کسی چنین چالشی با بچه داره من مامانم تا میاد پسرمو تشویق میکنه به اینکه از ما بد بگه بعد خودش پشت بچه در بیاد ینی الان بچه ای ک کلا همه چیش سرجاش بود تا مامانمو میبینه چقلی یاد گرفته تا یه حرف بد میزنه مامانم میدونه من از حرف بد بدم میاد بهش میخنده نازش میده همین ک حرف منو گوش میکنه هی بهم میگه بچه رو عصبی کردی به بچه گیر میدی هی من سکوت میکنم ولی الان بچه باهام خیلی بد شده مخصوصا خواهرش بدنیا بیاد کنترل برام سخت میشه مامانمم ازوناس ک بد دهنه هرچی دلش میخواد میگه بماند ک دوسالم بود جدا شدن از بابام و من پیشش نبودم الان اگ از عمه و بابام بد بگه ناراحت میشم بهش بر میخوره میخواد منو قانع کنه همه بدن با خواهرای خودشم نمیسازه با داییم قهر الان من همش دلم میسوزه میگم یدونه اینجا میاد اشکال نداره ولی بچه رو با من داره بد میکنه در حدی ک بچه تا یکی و میبینه میگه مامانم بده ولی وقتی با همیم کلا تو بغلمه نازم میکنه حرف گوش میده ولی جدیدنا سر هر چیز کوچیکی مث طلبکارا رفتار میکنه همش فک میکنه من دارم کار بدی در حقش میکنم واسه همه چی گریه و جیغ و داد میکنه بنظرتون چیجوری رابطمو باهاش کم کنم هیچ حرفی نمیشه بهش گفت قیامت میکنه قهر میکنه هرچی دهنشه میگه میره