۸ پاسخ

سلام گلم
دختر منم تا حدودی اینجوریه ولی خب ۹۹ درصد مواقع منو به بقیه ترجیح میده یعنی مثلاً با دیدن دیگران ذوق می‌کنه و میره بغلشون ولی اگه بگم بیا بغلم فوراً میاد.
مگر اینکه باباش تازه اومده باشه و بره بغل اون اون موقع دیگه بغل هیچکس نمیره
و این اتفاقا خیلی نشونه خوبی هست که پسر شما با دیگران و خود شما چنین رابطه‌ای داره
چون این نشون میده اولاً پسر شما خوش اخلاق و اجتماعیه
دوما اینکه پسر شما هیچ آسیبی ندیده از لحاظ اضطراب جدایی و کاملاً از عشق و علاقه و توجه شما برخوردار و مطمئنه ، وگرنه اگر دقت کنی بچه‌هایی که مادر براشون وقت نمی‌ذاره یا تایم زیادی رو پیش دیگران می‌مونن مثلاً مادربزرگ یا مهد و هرجا ، و حتی بچه‌هایی که مادر خیلی دعواشون می‌کنه و کتک می‌خورن حتی... ، نسبت به مادرشون یه حس ترس و استرسی دارن و هر وقت مادر رو می‌بینن اصلاً دوست ندارن حتی یک ثانیه ازش جدا بشن ، چون بچه‌ها بلد نیستند متنفر بشن بلد نیستند که اگر مادر ازشون فاصله می‌گیره و دعواشون می‌کنه این اشتباه اون مادر هست بچه فکر می‌کنه خودش بده و کار بدی کرده و بیشتر و بیشتر خودش رو به مادر می‌چسبونه بلکه یه ذره توجه و محبت ببینه
ببخشید طولانی شد

دختر من واس باباش و داداشمو شوهرآبجیم اینجوریه😂😂😂

وقتی دوتایی باشیم خیلی بغلی خودمه
ولی وقتی میریم مسافرت مگر شیر بخاد خیلی خابش بیاد و چقدر من حساسم ینی ناراحت میشم وقتی بغل بقیه اس نمیاد پیشم

آره تازه بعضی وقتا بغل اونا هست با خنده میگم بیا بغلم اونم با حالت بازی کردن میچسبه به اونا 🤣🤣

برای منم همونطوره

آدم جدیدددد میبینههه دیگه😂🥹💝

کاملا طبیعیه عزیزم 😂😂😂
چون تو رو همش داره میبینه ولی اونارو همیشه نمیبینه
دختر من تا تنهاییم به من میچسبه باباش که میاد دیگه منو ول میکنه

سلام گلم آره پسر منم همین جوریه برا مامانم ومادرشوهرم به شدت ذوق می کنه 😁❤️
البته یک جاهایی میگم نگاه کن انگار نه انگار من مامانشم 😂😂

سوال های مرتبط

مامان دلین مامان دلین ۱۴ ماهگی
چند روزه متوجه شدیم عروس خالم پسرش ۲ ساله نشده ۴ ماهه بارداره
البته جسه و هیکل درشت داره از منم یه ۳ یا ۴ سالی کوچیکتره از وقتی همه فهمیدن مامانمو شوهرم میگن دختر توام بزرکتر شد یکی دیگه بیار تفاوت سنیشون کمتر باشه هردوتاشونو باهم بزرگ کن قبل به دنیااومدن دلین دلم میخواس ۴ تا بچه داشته باشم ولی اینقدر ک دلین اذیتم کرده هرکی بم میگه میگم همین یکی بسه شوهرم هر گلی میخواد بزنه به سره همین یکی بزنه هرچی داره و‌نداره برا دلین باشه دلم بچه دیگه میخواد چون بچم تنهاس وقتی از صب تا شب با منه باباش ک میاد خونه یه عالم‌ذوق میکنه بااینکه همش من باهاش بازی میکنم شعر میخونم یا مامان بابام میان خونمون کلی ذوق میکنه دست میزنه دلبری میکنه براشون ولی فکرشو ک میکنم دلم میخواد بشینم گریه کنم این مدت هم یکسره خونه مامانم بودم چون تنهایی نمیتونسم از پس دلین بربیام غیر از اون صدای جیغ دلینا میاد عصبی میشم باهمه بد حرف میزنم حتی از وقتی دلین به دنیااومده فاصله رابطه نزدیکی کردنم و حسیم به شوهرم خیلی بد شده حسی به شوهرم دیگه ندارم و حتی ازش بدم اومده بااینکه خیلی کمک حالم بوده تو این مدت خونه تکونی کرده برام هرکاری ک خوشحالم کرده انجام داده با اون خستگیش هرکار گفتم انجام داده از خودش و شکمش میزنه بخاطر من خیلی کارا کرده برا ارامشم ولی دست خودم نیس خیلی وقتا باهاش بد رفتاری کردم دلم براش میسوزه اما چیکا کنم هر دفه میاد سمتم خودمو با یه چی دیگه سرگرم میکنم یا میاد بغلم میکنه حس بد دارم بش جوری ک دلم میخواد خودمو از بغلش بکشم تا میبینه دلین خوابه میگه بیا بغلم من هی میگم خستم و واقعا هم خستم حوصله ندارم دلم میخواد تنها باشم بدون دلینو شوهرم
دلم میخواد برم تور برم سفر با دوستام