۴ پاسخ

سوال منم هست

من زایمان قبلیم، ساعت ۴ بعدازظهر کم کم شروع شد، شکمم سفت میشد زیر شکمم درد میکرد، اما بعدش علائم میرفت، رفته رفته بیشتر شد حدود ساعت ۴ و نیم با ترس رفتم بیمارستان، مامای همراهم اومد گفت زود اومدی هنوز دردات قشنگ شروع نشده که، باید جوری باشه که حتی نتونی پشت تلفن با من حرف بزنی فلان، با این حال بستری کردن چون دقیقا ۴۰ هفته بودم، تا ساعت ۶، ۷ شب، همونجوری دردام خیلی کم بروز میکردن بعد محو میشدن ماما هم هی‌معاینه میکرد ببینه چند سانت باز شده، ساعت ۹ دیگه کلا علایمم رفت اصلا خبری از درد و سفتی زیر شکم نبود ماما گفت باید آمپول فشار بزنیم تا دردات قطع نشن آمپول فشار که زدن ۱۵ دقیقه بعدش دردا باز شروع شدن اما با فاصله های کم، زیر دوش کمرتو باید ماساژ بدی موقع اومدن دردا، و تمرین های تنفسی رو انجام بدی ، تا ساعت ۱۱ شب دردا خیلی خیلی شدید شدن با فاصله زمانی شاید ۵ ثانیه ، بعدش معاینه کردن گفتن آماده هستی
زور میومد دیگه بهم، ناخوداگاه فقط زور میدی یجیزی ازت خارج شه، خیلی ببخشید همین موقع ممکنه یخورده مدفوع هم ازت خارج بشه ، چون ناخوداگاه زور میزنی اصلا دست خودت نیست
موقع زور زدن رفتم روی ا ن صندلی مخصوص زایمان، و دکتر متخصص اومد و کنار ماماها بچه رو خارج کردن

دردش مثل دردهای پریودیه زیر شکم میگیره ۵۰ ثانیه درده ، بعد ول میکنه حدود ۷ ، ۸ دقیقه بعد درد بعدی !
تا فاصله دردها کمتر بشه و دردها خیلیییی شدیدتر بشن و میزنه به کمر دردها !
مثلا من از ۴ صبح دردهای یواش یواش داشتم عصر ساعت های ۶ ، ۷ دیگه شدید بودن که من ۶ سانت بودم نتونستم تحمل کنم بی دردی گرفتم

هر کسی فرق داره خدت مقایسه نکن من دکترم گف لگنت کاملا مناسب و دهانه رحمتم نرم ولی ۴۰هفته دردم نگرف با امپول فشار بعد کلی عذاب و درد ۱۴ساعت بعد زایمان کردم همه مث هم نیستن موردم بود راحت زایمان کرد من ۳سانت اول اذیتم کرد وگر ن بی حسی میگرفتم

سوال های مرتبط

مامان 🩷دختر قشنگم🩷 مامان 🩷دختر قشنگم🩷 روزهای ابتدایی تولد